دیروز برای بار هزارم کتکم زد
از صبح تا غروب از خونه زدن بیرون
وقتی برگشتم بازم پررو و طلبکار و حق به جانب بود
بازم عربده کشی میکرد، دریغ از یه ببخشید خشک و خالی
تو شهر غریبم نمیتونم برم خونه بابام سر کار میرم
جای چکی که زده روی صورتم مونده
میدونم باید طلاق بگیرم
ولی طلاقم نمیده، حق طلاق هم ندارم
من فقط موندم این چطور موجودیه که ذرهای وجدان و احساس نداره و ککش نمیگزه