من و شوهرم با موانع خیلی زیاد و باعشقی ک سر زبون همه افتاد ب هم رسیدیم
جوری از عاشقی حرف میزد برام قبلا ک فکر میکردم هیچکسی تو دنیا نمیتونه ب حد اون دوسم داشته باشه
ولی جوابی ک امروز ازش گرفتم منو بدجور شوکه کرد!!!
ازش پرسیدم اگر یک زمان خونه بخری حاضری ب اسم من بزنی؟(بخشی از پول طلاهای منه)
گفت نه!!
من اصلا خونه شو نمیخوام فقط میخواستم بفهمم چقد خاطرم رو میخواد همین..
این حرفش بدجور منو ب خودم اورد
منی ک بخاطرش قید درس و خانوادمو و خیلی از خوشگذرانی هامو زدم خیلی بخاطرش شکنجه روحی و جسمی شدم... جریانش تو امضام هست💔
ولی با این حرفش حداقل از این ب بعد فداکاری هامو تو حقش کم میکنم ک بعدا بیشتر از این شرمنده خودم نشم💔