خانم ها، من خونه ی مادرشوهرم هستم طبقه ی بالاشون، قراره ماشین مونو فردا بفروشیم پولش و بزاریم بانک که بتونیم با وام و اینا خونه بخریم البته باید همه ی طلاهامونم بفروشیم 🥲 به نظرتون کارمون منطقیه؟ خیلی دو دلم خیلی ناراحتم دلم واسه ماشین مون تنگ میشه🥲 خانواده ی همسرم میگن همینجا باشین نفروشید ولی من دوست دارم همسرم از خودش یه ملک شخصی داشته باشه🥲 بگید کارم درسته یا اشتباه، دعا کنید زودتر صاحب خونه شیم خیلی خسته م😭 تو این مدت اندازه ۱۰ سال پیر شدم اینجا
دلت نگیره عزیزم خوش حال باش دارید قدمخیر برای زندگیتون برمیدارید منم پنج سال پیش برای خونم ماشین طلا تا حلقمم فروختم شبی که حلقه هامونو شوهرم برد برافروش نشستم گریه کردم ولی الان تو خونه ی خودم باخیال راحت نشستم بدون مزاحم یااسترس صاحبخونه و کرایه سرماه طلاهامم تاحدودی برگردوندم چند وقت دیگه به امید خدا ماشین هم میخریم
دلت نگیره عزیزم خوش حال باش دارید قدمخیر برای زندگیتون برمیدارید منم پنج سال پیش برای خونم ماشین طل ...
مبارکت باشه عزیزم❤️ من از حرف های بقیه دارم عذاب میکشم خانواده همسرم همشون من و مقصر میدونن میگن تو خونه ی مفتی نشستین دیگه چی میخواین بعدا ما مُردیم اینجا مال شماست ، ولی من اصلا اینجا حال دلم خوب نیست ، هرکی اومد غیر مسقیم سرکوفت زد که آره همینجا بمونید شما نمیتونید تو این گرونی خونه دار شید🥲 ولی من هیچ جوره کم نیاوردم شده یه خونه ی ۶۰ متری میگیرم برام مهم نیست فقط میخوام راحت شم 🥹
علاوه بر طلا قراره ماشین خودمم که پدرم تو مجردی برام خریده بفروشم در واقع دو تا ماشین قراره بفروشیم ، همسرم گفته ایشالله خونه دار شیم سه دونگ میزنه به نامم،