2777
2789
عنوان

بندرعباس کابوسم شده بوده

345 بازدید | 22 پست

اول بگم توهین نمی کنم

من عاشق بندر عباس و جنوبی هام و عاشق حال و هواش

ولی جدا ازینا 

از نوجوانی یه ترس و احساس ناارومی  بهم اضافه شد 

بس که پسرا اونجا مزاحمم میشدن

حالا نه من ولی فک کنم کلا مزاحم دخترا میشدن

من با اینکه با خانواده بودم

سنمم کم بود

آرامش نداشتم مثلا رفته بودیم خرید با بابام داخل مغازه 

تا بابام نگاش می کرد اونور پسره چشمک میزد

یعنی در حضور بابام خیلی بد بود 

چند بار ازم عکس گرفتن ولی می ترسیدم به خانواده ام بگم

یه بار با بچه خاله ام پارک بودیم پسره منو ول نمی کرد 

یعنی هر روز چند تا مزاحم خیلی زیاد.....

دیگه از اون وقت با اینکه عاشق جنوبم ولی چون بچگی اینا سرم اومد خیلی حس بدی پیدا کرده بودم 

یکی هم مشهد

باز با اینکه عاشق امام رضا هستم 

یه سری مسائل پیش اومد که دیگه شاید نرم اونطرف

یکی هم فرودگاه یزد 

شما از چه شهری خاطره بد دارید

بچه ها توهین نکنید فقط نظر بدید 

الان کن خودم یزدم ولی گفتم از جو یزد و فرودگاه اش خوشم نمیاد 

یعنی یه عده بهشون برنخوره لطفاً 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اینجور باید از کل مملکت بدت بیاد....چشمک زدن و اینا اصلا نباید برات اهمیت داشته باشه دیگه چه برسه به ...

عجب 

والا من هیچ جای ایران اینقدر مزاحمت خیابونی ندیدم

چرا عادیه از نظرتون اونم برا یه دختر کم سن 

از اصفهان بدم میاد 

حال و هواشو دوست ندارم 

بدی مکن که در این کشتزار زود زوال به داس دهر همان بدروی که میکاری..                                                                  لطفاً درخواست دوستی ندین .

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز