اومدیم شمال . دیشب بابا مامانم یه دعوای شدید کردن بابام از خونه رفت بیرون . آخر شب شیرینی خریده بود اومد عذرخواهی کرد قول داد دیگه مراعات کنه و این حرف ها و قرار شد صبح بریم لب دریا !
صبح ساعت ۷ پاشدیم زنگ زدیم کجایی ؟ میگه اومدم استخر !
ساعت ۱۰ شد هنوز نیومده
مامانم یه طوری عصبانیه که کم مونده منفجر بشه
ماشینم با خودش برده . ویلامونم دور از دریاست . میخوام به مامانم بگم پاشو بریم پیاده روی بعد بریم کافه ای رستورانی جایی یه چیزی بخوریم میترسم بگیره بزنه ...