بیاین تاپیک قبلیم لطفا بگین حق دارم ناراحت بشم یا نه
برای خودت زندگی کن
درست نفهمیدم ینی برداشورهت گفت نمیایم؟
نه اصلا به ما چیزی نگفتن اولش گفتن با هم بریم بعد خودشون روزی ک ما شبش دعوتشون کردیم با مادرشوهرم رفتن بیرون فردا هم میخوان با فامیل خانمش برن یعد ما به مادرشوهرم گفتیم بیا ۱۴با هم بریم باغ گفت مهمون من باشین اونام بیان چندبار گفت یعنی با اونا راحت رفت بیرون ولی با ما اگه اونا نباشن سختشه
اهااا ولش کن ناراحت نباش گور باباشون تو به زندگی خودت بچسب مادرشوهر و بیخیال
منم دقیقا مامان بزرگم همینطوره با عموم راحته میره میاد حتی با عمم ولی زیاد دوس نداره با ما جایی بیاد نمیدونم واقعا درصورتی ما بیشتر دوسش داریم بهش احترام میزاریم شانسه دیگ 😂
اسی جان چه کردین بیرون رفتن رو؟
می‌دونی ما یکی از داداشام راحت آماده میشه میاد یکی نه خیلی فرو شر داره جای میریم مامانم مجبوره اون غروغرو رو راضی کنه بگه بیان شر نکنه ، شمام احتمالا خوبید اونا شرن میخواد بیان بعد حرف نباشه
هیچی شوهرم گفت تنها بریم ما هم بساط ناهار رو اماده کردیم شب مادرشوهرم پیام داد برنامه فردا چیه شوهرمم گفت ما میخوایم بریم اگع شمام میان بیاین غذا زیاده هی گفت نه و اینا خودم زنگ زدم گفتم شما و فلانی(خواهرشوهرم)بیاین گفت نه چون شما خبر ندادین پرسیدم منم گفتم اخه شما هی گفتین خودم غذا درست کنم منم به شوهرم گفتم قبول نکن خلاصه راضیشون کردیم غذا اضافه کردم فرداش رفتیم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز