2777
2789

خواهرشوهرم برگشته پریشب رفتم پیششون خواهرشوهرم اصلاا نگامم نمیکرد انقدر سرد بوود ک نگوو منم دوس داشتم زودتر برگردم..

بعد دیشب شوهرم گفت بیا بریم اونجا گفتم نمیام گفت چرا گفتم والا خواهرت یک کلمه حرف نزد باهام اونشب گفت چرا گفتم نمیدونم و اصلام مهم نیس برام گفت اره برات مهم نباشع اصلا..

بعد خودش رفت طبفه پایین پیششون صدای هرهر خنده هاشون میشنیدم گفتم اصلا شوهرم لبراش مهم نیست خواهرش چ برخوردی داره با زنش..

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

به درک که حرف نزد ،شوهرت راست میگه مهم نباشه برات برای چیزای الکی حرص نخور بزار خواهرش با خود درگیری ...

میدونی چی نارحتم میکنه این رفتار هزارمین بارشونه ی دفعه میبینم میرم خونشون باهام تو قیافه ن بابا بگین دردتون چیه چرا با من حرف نمیزنین با روی خوش رفتم خونشون دیدم حتی یه خنده خشک بهم نکردن منم انگار ی اب یخ ریختن رو سرم سرد شدم ی دفعه والا گناهه

خب خودت سر حرفو باز میگردی ؟ تو همدسر سنگین باش ولی همسرت چیکار کنه بره پایین بگه چرا بازنم حرف نزدی ...

ن اتفاقاا گفتم هیچییی نگوو اصلا فک کنن برام مهم نبوده 

اتفافا خودم ففط حرف میزدم شوخی میکردم ی دختر کوچیک داره دوساعت باشوهرم باهاش بازی کردیم خودش اخم کرده بود یا ب گوشی یا تلویزیون نگا میکرد

انتظار داری قید خانواده و خواهرو بزنه چون با شما حرف نزده ؟؟؟ بابا بذار خوش باشن چکارشون داری ؟؟؟

خانواده؟ یعنی اسی خانواده ش نیست ؟؟؟ شوهر این خانم؛ از خانواده ش که تو میگی جدا شده و با دختر مردم که اسی باشه تشکیل خانواده داده.

اگه معنی ازدواج رو نمیدونی بدون

پس تکرار کن: خواهرشوهر خانواده سابق 

زن خانواده جدید.


به عبارتی اگ قرار باشه اولویت بندی بشه؛ اول زن خانواده هست و بعد پدر مادر خواهر برادرو...


متوجه مفهوم‌تشکیل خانواده و زندگی مشترک رو فهمیدی؟

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز