اخه خانواده شوهرم رفته بودن خونش دو هفته از اونجا رفتهوبودن مسافرت برا خودشون دیروز برگشتن منم خونه بابام مهمون داشتن
چون مادرمم مریضه مجبورم پیشش باشم
شبش برگشتم بخداا با خنده رویی روی خوش رفتم خواستم باهمشون روبوس کنم دیدم خیلییی سردن حتی پانشدن اخه خدارو خوش میاد؟
از هرچیزیم نارحت باشن ی ادم با خنده بیاد روبروت اینجوری برخورد کنی؟ من تنها ی دلیل میبینم ک پایین میگم بهتون
بگو
اهمیت نده
من عیددینی جایی رفته بودم با خنده و روی باز ،میزبان سرد برخورد کرد منم پشتمو کردم بهشون نشستم تلویزیون ببینم دیگه خودشون مجبور شدن تحویلم گرفتن
چون تو ی ساختمونم انتطار دارن وقتی مسافرت چیزی هستن بداشون غذا بپزم منم ک خونخ نبودم مادرم یک عاااالم مهمون داشت خب با وجود مدیضی ولش نمیکنم ک
حالا از کجا میدونم دلیلسون اینه ی بار دیگه اینجوری برگشتن با خواهرشوهرم اونم اومد باهاسون ماددشوهدم انقدر حرصی بود
دیدم گفت عروس داریم از راه برگشتیم چیزی نیاورد بخوریم چایی نیاورد برامون حس میکنم خواهرشوهرم یادش میده چون دیشب ااصلا دوکلوم باهام حرف نزد مادرشوهرم بهتر بود
شوهرت چیزی نگفت؟
کارد بخوره اون شکم.
محلشون نذار بابا
تنها راه بی محلیه. بعضیا با خودشون قهرند باید هر روز صبح برای خودشون دو کیلو شیرینی بگیرند با خودشون اشتی کنند.
از چیزی که بدم میاد اینه که یه ادم که خدا بهش زبون داده ازش استفاده نکنه بعد بخواد قیافه کج کنه. الهی خدا زبونشون را بگیره که نمیتونند ازش استفاده کنند. بدترین ادما اینا هستند خب میمیرند بگند چشونه
خیلی بده بگو
متاسفانه این از مشکلات زندگی با خانواده ی شوهر تو یه ساختمان هست
خیلی رو مخی شما والا و بهتره بگم حقته این همممهههه بهت راهکار میدیم باز پشت هم تایپیک..خب بابا بدرک حرف نزد؟برو بالا تا گورشو گم نکرده رفته خونش پایین نرو چیزیم گفتن جواب بده..همه زندگیت شده ترس ترس از کی شوهری که با کل خانوادت سرده خونه فامیلات نمیاد حالا تو هی بچسب به اینا عزیزم سرتو از زیر برف بیار بیرون خواهرشوهرت ازت خوشش نمیاد طبق همه تایپیک های خودت ...انقد جلوشون خم و راست شدی از بالا نگات میکنن..شوهرتم هیچ برده ی ننه باباشه👎🏻شاید اخرین نظرمه تو تایپیکات چون اثری روت نداره حرف کسی اما تا خودتو دوست نداشته باشی کسیم دوست نداره
