داشتیم از دهات مامان بزرگش برمی گشتیم تو راه بچم بغلم خابش برده بود گفتم یجوری پیاده شیم بچه بیدار نشه بد خاب بشه توهم باهاش بخاب خستگیت در بره گفت ن من میخوام برم بوقمو درس کنم دقیقا دیروزم بعدظعر الکی رفت بیرون نخابید از سر شب میگفت بچه کی میخابع خلاصه منم هیچی نگفتم تا نیم ساعت بعد نزدیک خونه شدیم گفت باز من بوقمو بیارم درس کنم منم بخدا بی هیچ منظوری گفتم این همه شهر خودمون درس نکردی اومدیم اینجا میخوای درس کنی اینو نگفتم جلو مامانش شست منو پهن کرد به تو چه مگه من بچه ی ۵ سالم باید از تو اجازه بیرون رفتنمو بگیرم دخالت نکن هزار تا چرت پرت مامانش پشت نشسته بود بعد گاز دست انداز پرواز میکرد گردن بچه می‌رفت بالا کوبیده میشد رو دست من بعد با ی راننده دیگ دعوا بلند فوش داد بچم از خواب پرید خدا لعنتش کنه بچه رو بد خاب کرد شخصیت منم کرد تو دسشوعی منم فقط آروم اشک می‌ریختم تا خونه ما پیاده نشده گاز گرفت رفت مامانش میگ چش بود این تو دلم گفتم یعنی نمیدونی چه سگی بزرگ کردی 😒دو ساعته دارم گریه میکنم چشمام می‌سوزن دلم برای خودمو بچم خیلی میسوزه 😓😓
چقدر غلط املایی داری خاب؟ ظعر؟
مردا تو این تعطیلات چرا رد دادن همه
جلو مامانش جو زده شده. به وقتش حالشو بگیر
درضمن هیچ وقت چه جلوی شوهرت چه خانوادش، هیچ وقت گریه نکن، خودتو کوچیک و ضعیف نشون میدی اینطوری و وضعت بدتر میشه
کاش نسل اینا منقرض شه
سگای ولگرد
حالا مسافرت کدوم دهات رفته بودی؟عزیز
لعنت به اینجور مردها
منم پدرم همینطوره
پارسال برا اولین بار تو عمرش مارو برد مشهد، انقدر سگ بود که بعد دوساعت ما میخواستیم برگردیم خونه و نریم اصلا سفر
امیدوارم تقاص گوه خوریاشون رو پس بدن
تو چند سالته و اون چند سالشه؟
ببخشیدا معلومه از این زنای مظلومی منوبودم جرش میدادم دیگه جلو ننش از این رفتارا با زنش نکنه😐🤌🏻
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز