یکی از اعضای خانواده من خودشیفتهست. نمیتونم بهت بگم چند دهه از تولدهای من خراب شد و چقدر قلب من زخمی شد.و این فقط یه نمونه از کارهاشه.یه روزی توی خیابون تپش قلب گرفتم و حالم داشت بهم میخورد. اونجا فهمیدم من باید از خودم مراقبت بیشتری میکردم.
اول اینکه با از دست دادن آرامشت بهانه دست کسی نده. چون حتی اگه حق ۱۰۰٪ با تو باشه، وقتی عصبانی بشی، اون حق را میذاری توی سینی تشریفات و تقدیم طرفت میکنی.
دوم اینکه، ارتباط را یواش یواش کم کن.
امیدوارم اون شخص همسرت نباشه. اگه هست، خنثی برخورد کن و سیاستهات را تغییر بده.