زمان ما این چیزا نبود بیرون و مکان عمومی و‌اینا یهو میدیدی مامان بزرگم با چند خانم چادر مشکی اومدن تو.😂البته نهایتا همین جوری هم ازدواج کردم و الان۱۶ساله از زندگیم شکر خدا راضیم
من تاحالا خواستگار از نزدیک ندیدم😁
از ذوق و خوشحالی گریه میکنم
من تو جمع خجالتم میشه 😂🤦🏻♀️
نامزدم ک اومده بود و بله و برون و اینا اصلا صحبت درباره ی ما بود ی جوری بودم
جداااا از اینا ،مامانم بعد برگشت بهم گفت قربون دخترم برم ک حالا عاشق شده
منو میگیییی دلم میخواست فرار کنم 😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز