سه ساله یه مستاجر داریم که مرد خوبیه
ما اومدیم مسافرت شهر اونا
اونم مارو دعوت کرد باغ پدر زنش
خلاصه که رفتیم اونجا
نگم براتون از تیپ و کلاس زنش
موهای بلوند و کراتین شده
لب های ژل زده خیلی کم و با کلاس
ناخون های دست و پاش کاشت شده
میگفت برای خونه هفته ای یه بار کمکی میارم
میگفت فقط با هواپیما میام شهر خودمون و برمیگردم
لباسای خوب و نو
شوهرش همه ی کارای کباب و خرید رو انجام می‌داد خانومه فقط حواسش به بچه ی نو پاش بود
منم سفره رو انداختم ظرفا رو شستم و رخت خواب رو جمع کردم
شما مگ ج جوري هستي
الان ٨٠ درصد همينن
جلوي مردم حداقل مرتب هستن
زنه خوشگله؟چیکارست خانه دار یا شاغل
ماهم کلفت خونه شوهریم
با اینکه ما چند برابر اونا مال و ثروت داریم
من با لباسای قدیمی و صورت اصلاح نشده موهای مشکی و دست های چروکم احساس خیلی بدی کردم
شوهرم اصلا نمیزاره کمکی بیارم برای خونه چون بد دله و حساسه
هر چی هم گفتم با هواپیما بریم مسافرت گفت نه من نمیتونم تو شهر غریب بی ماشین باشم
بیخیال
هرکی یه مدل زندگی داره دیگه
خب چرا ب خودت نمیرسی
با اینکه میدونی خوبه ولی اهمیتی ب خودت نمیدی
لیزر که میرم
از سال جدید باید دست به کار بشم
میخوام ماهی دو روز برا خودم وقت بزارم
یه آرایشگاه برم
یه پاکسازی
یه خریدی جایی
مشکل مالی ندارم مشکلم اینه که دو تا بچه دبستانی دارم با یه شوهر حساس
شوهرم و بچه ها سر وضع و لباسشون خوب بود اما خودم افتضاح بودم
چی بگم والا خواهر
دو تا پسر دبستانی فوق شیطون دارم و یه شوهر حساس
میرم بازار هر کدوم رو به یه طرف دستم رو میکشن و اسباب‌بازی و لباس و لوازم التحریر میخوان
شوهرمم که وقت نمیزاره و دائم سر کاره
دائم یا مدرسه میبرم و میارم یا باشگاه یا کلاس زبان یا کلاس ریاضی یا پارک یا خرید برای خونه و بچه ها
