2777
2789
از کیه؟ میخونمش حتما🥲🦋

از هوشنگ ابتهاج


ارغوان،

شاخه همخون جدا مانده من

آسمان تو چه رنگ است امروز؟

آفتابی‌ست هوا؟

یا گرفته‌است هنوز؟


من در این گوشه که از دنیا بیرون است

آفتابی به سرم نیست

از بهاران خبرم نیست


آنچه می‌بینم دیوار است

آه این سخت سیاه

آن چنان نزدیک است

که چو بر می‌کشم از سینه نفس

نفسم را بر می‌گرداند

ره چنان بسته که پرواز نگه

در همین یک قدمی می‌ماند

کورسویی ز چراغی رنجور

قصه پرداز شب ظلمانی‌ست

نفسم می‌گیرد


که هوا هم اینجا زندانی‌ست

هر چه با من اینجاست

رنگ رخ باخته است

آفتابی هرگز

گوشه چشمی هم

بر فراموشی این دخمه نینداخته است.


اندر این گوشه خاموش فراموش شده

کز دم سردش هر شمعی خاموش شده

باد رنگینی در خاطرمن

گریه می‌انگیزد

ارغوانم آنجاست

ارغوانم تنهاست

ارغوانم دارد می‌گرید…


چون دل من که چنین خون آلود

هر دم از دیده فرو می‌ریزد


ارغوان

این چه رازی‌ست که هر بار بهار

با عزای دل ما می‌آید؟

که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است

وین چنین بر جگر سوختگان

داغ بر داغ می‌افزاید؟


ارغوان پنجه خونین زمین

دامن صبح بگیر

وز سواران خرامنده خورشید بپرس

کی بر این درۀ غم می‌گذرند؟

ارغوان خوشه خون

بامدادان که کبوترها

بر لب پنجره باز سحر غلغله می‌آغازند

جان گل رنگ مرا

بر سر دست بگیر

به تماشاگه پرواز ببر

آه بشتاب که هم پروازان

نگران غم هم پروازند


ارغوان بیرق گلگون بهار

تو برافراشته باش

شعر خونبار منی

یاد رنگین رفیقانم را

بر زبان داشته باش؛

تو بخوان نغمه ناخوانده من

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من…

No, take me home, take me home where I belong ;I got no other place to go

اگر آن تُرکِ شیرازی به‌‌ دست‌ آرَد دلِ ما را

به خال هِندویَش بَخشَم سَمَرقند و بُخارا را

بده ساقی مِیِ باقی که در جَنَّت نخواهی یافت

کنارِ آبِ رُکناباد و گُل‌گَشتِ مُصَلّا را

فَغان! کاین لولیانِ شوخِ شیرین‌کارِ شهرآشوب

چنان بردند صبر از دل که تُرکان خوانِ یَغما را

ز عشقِ ناتمامِ ما جمالِ یار مُستَغنی‌ است

به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت رویِ زیبا را

مَن از آن حُسنِ روزاَفزون که یوسُف داشت دانستم

که عشق از پردهٔ عِصمت بُرون آرَد زُلِیخا را

اگر دشنام فرمایی و گَر نفرین دعا گویم

جوابِ تلخ می‌زیبد لبِ لَعلِ شِکرخا را

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند

جوانانِ سعادتمند پندِ پیرِ دانا را

حَدیث از مُطرب و مِی گو و رازِ دَهر کمتر جو

که کس نَگشود و نَگشاید به حکمت این مُعمّا را

غزل گفتی و دُر سُفتی بیا و خوش بخوان حافظ

که بر نظمِ تو اَفشانَد فَلَک عِقد ثُریّا را

بابت نام کاربریم یعنی میخواید بگید تا حالا سه پستو‌ن نخوردید یا اسمش به گوشتون نخورده     ‌ ‌‌‌               ‌‌‌‌‌                                                                                               یک ترشی فوق العاده خوشمزه حتما درستش کنید خانما😇

بیشتر ببینید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

قشنگ ترینش اینه:

من یک ولد از طایفه ای غرقِ کثافت ؛
یا کلِ نژادم همگی اهلِ عبادت ؛
من اهلِ جنون،اهلِ نماز،اهلِ نجابت،
هر طور که باشم ، به کسی یا احدی چه؟!

روانشناسی خوندن فقط اونجاش که هر مبحثُ اختلالِ جدیدی که میخونی یاد یکی از اطرافیان میوفتی .

از سهراب سپهری 

رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید

خیلی نظریه دادن که منظور سپهری برای این بیت چیه، بعضیا گفتن امید و ایمانش بوده، بعضیا گفتن منظور یه فرشته اس که نور خودشو به نا امید ها داده، و بعضیا گفتن منظور سیگار رهگذر بوده😂

با بدان بد باش و با نیکان نکو، جای گل گل باش و جای خار خار! 

مَها جانا نگارا همدما عمر و جهانم 

دمی بی بودنت در این جهان هرگز نتانم

خـدایا شـکرت 💕 داده ات نــعــمـت 🤍 نـداده ات حـکـمـت 🩵 گـرفـته ات عـلـت 🩷 اگر امضارو دیدی  برای شادی روح پدر مظلومم یه فاتحه بفرست 🤍

خدايا کفر نمي گويم،پريشانم،چه مي خواهي تو از جانم؟مرا بي آن که خود خواهم اسير زندگي کردي.خداوندااگر ...

😔😔❤️عالی بود 

ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده درشب ظلمانی ام ماه نشانم بده💙❤️

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792