من انقد به یک فکر کلید میکردم
شدیدددددددد رنج میبردم
شدید
هر کار میخواستم بکنم
که از اون افکار منصرف بشم
نمیشد
خصوصا موقع خواب
یعنی شاید صدها بار به یک موضوع کلنجار میرفتم
خیلیییییییی سخت بود .
خیلییییییی سخت .
هر چقدر به خدا نزدیک تر شدم
افسردگی ها
پوچی ها
بی هدفی ها
اظطراب ها
کنترل شد
کم رنگ شد
دارای هدف والای انسانی شدم .
گمشده خودم پیدا میکردم