من یه کیست بزرگ دارم بعد دکتر بم گفت به شکمت فشار نیار حتی پله زیاد بالا پایین نکن
من کاریم نمیکنم ولی نمیدونم چرا یه نمه درد میکنه گاهی .دیروز بابام اومد لوسترو از رو سقف برداره بعد گف بیا بگیرش گفتم من نمیتونم صبر کن مامانم بیاد داد بیداد کرد که بگیرش گفتم اخه من با این شکمم نمیتونم بگیرم ... بابام خبر نداشت که من اینطوریم دلم درد میکنه . بعد باباعه حالت بد دله و شکاک که داستان داره کلا خیلی ادم بددلیه ...دادوبیداد کرد که این شکمش مگه چیشده من خبر ندارم( همش فکر میکنه ما رابطه جنسی داریم با کسی پارانوئیده ) بعد مامانم بجای اینکه اصلشو بگه یا نهایتا این برداشتو کنن که من عادت ماهانه هستم لوستر به اون سنگینی نمیتونم بگیرم از دست کسی به جای اینکه پشت منو بگیره اومد منو دعوا کرد که خاک توسرت بلد نیستی حرف بزنی که مثلا چرا جای کلمه شکم نگفتم کمرم .من نمیفهمم چه اشتباهی کردم ولی خیلی ناراحتم از این جریان ... مامانم کلا قبلا بهم گفته بود که هیچکاری برات نمیتونم در مقابل بابات بکنم بمن هیچیت ربط نداره ولی فکر نمیکردم در این حد پشتمو خالی کنه ... خودمم لال شدم هیچی نگفتم .خیلی اعصابم خرده کل خونه هم باهام قهرن من چه کار کردم نمیفهمم