دوستم ی پسر ۵ ساله داره بشدت شلوغه همه جارو ب خاکو خون میکشه دفعه قبلی که امده بودن دوچرخه پسرمو که کادو تولدش بود هنوز سلفوناشو نکنده بودیم چون هنوز کوچیکه تصمیم داشتم همونجوری ببرم بزارم خونه مادرم جا نداریم اورد وسط خونه کلا پاره پوره کرد هرچی داشتو جدا کرد بوقشوخراب کرد یسره ام سوارش بود هرچیم وسیله میدادم میرفت باز یچیز جدید برمیداشت میاورد دیروزم عصر امدن خونمون در اتاق پسرمو قفل کردم هی اویزون دستگیره شد شکست رفت رو تخت خودمون پرید ی خرس دارم روتختمون اورد همه چیشو کند امد سرکه هفت سینو ریخت رو میز یکمم ریخت رو فرش مادرشم اصلا هیچی نمیگفت منم دعواش کردم مامانشم از دیروز زنگ زده پیام داده جوابشو ندادم الانم پیام داده بود فرشتونو میدم بیرون بشورن منم گفتم عزیزم بهتره رفت امد نکنیم راحتریم من با بچه نمیتونم سختمه پذیرای شما باشم
من مه الوده تر از گردنه حیرانم ...بغض باران شده ی چشم تر گیلانم🌱 کاربری هفتم از سال ۹۷ با افرادی که فاقد شعورن وارد بحث نمیشم😌 عاشق اشپزی تو تاپیکای اشپزی تگم کنید
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اگه اینقدر شلوغه که وظیفه مادرش هست تو مهمونی مواظبش باشه
نیستش دوستم واقعا ادم خوبیه بدی ندیدم ازش منتها بچش خیلی اذیت میکنه منم کشش این همه شلوغیو ندارم
من مه الوده تر از گردنه حیرانم ...بغض باران شده ی چشم تر گیلانم🌱 کاربری هفتم از سال ۹۷ با افرادی که فاقد شعورن وارد بحث نمیشم😌 عاشق اشپزی تو تاپیکای اشپزی تگم کنید