2777
2789
عنوان

بابام به زن بابام گفت حوصلتو ندارم میخوای طلاقت میدم 😏😏😏😏

| مشاهده متن کامل بحث + 132591 بازدید | 680 پست

زدم تو گوش داداشم زد زیر گریه بابام از خواب بیار شد گفت چی شده چتونه

گفتم بجواب مامانشو نمیدم به این معنی نیست که زبون ندارم یا حق باهام نیست فقط احترام نگه میدارم ب خاطر سنش ک دوبرابر منه

ولی جواب این بچه رو که میتونم بدم

فردا قبول نشم ولم میکنید؟

من امیدم ب خدا بعد خدا هم ب خداست🤍🌸🌱 

زدم تو گوش داداشم زد زیر گریه بابام از خواب بیار شد گفت چی شده چتونهگفتم بجواب مامانشو نمیدم به این ...

خوب بعدش

خیلی کندی کاش تایپ کرده بودی

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            
بیشتر ببینید

مامان ها✋✋ طاها من مشکل توجه تمرکز و تاخیر کلام داشت.

دو سال برای گفتار درمانی حضوری می‌رفتیم که بی نتیجه بود.😔

تا با خانه رشد که صد تا درمانگر تخصصی گفتار و کار و روانشناس آنلاین هستن آشنا شدم، برای هر مشکلی هم آقای خلیلی بهترین درمانگر رو بهم معرفی کرد. 

این مدت خدا رو شکر پسرم خیلی پیشرفت کرده.🤩🤩

اگه نگران رشد و تربیت فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید.

زدم تو گوش داداشم زد زیر گریه بابام از خواب بیار شد گفت چی شده چتونهگفتم بجواب مامانشو نمیدم به این ...

بابامم هنگ کرده بود چون منو عصبی ندیده بود همشه اروم بودم

به داداشم گفت چرا اذیتش میکنی خودشو زد موش مردگی که من کاری نکردم من رفتم وسایلمو از تو اتاق بیارم

بغضم گرفت 

ما وضع مالیمون متوسطه 

زن بابام هرروز میاد میگه ببین فلانی چی خرید چی نخرید ما فلان چیزو نداریم و.....

بابامم عصبی شد بهش گفت طلاقت میدم برو ببینم ی شوهر پولدار پیدا میکنی 

بی محبتی زبون  تلخی اصن لطافت زنونه نداری 

تو از روز اول کور بودی ندیدی من وضع زندگیم چطوریه (منظورشو غیر مستقیم گفت منم منظورش بودم)

من امیدم ب خدا بعد خدا هم ب خداست🤍🌸🌱 

توام سعی کن درکش کنی سخته بچه یکی دیگه رو بزرگ کردن از اول مزاحمش بودی یه جورایی داداشت که گناهی ندا ...

چه مزاحمتی؟؟

این دختر از اول بوده بعد اون خانم اومده نه اون مزاحم این باید می شده نه این مزاحم اون...من خودم نامادریم پسر شوهرمم با ما زندگی می کنه بعد بیام بگم مزاحم بوده...کسی که نمی تونه مسئولیت قبول نکنه...کسی چاقو زیر گلو کسی نذاشته زن مرد بچه دار شو...اما بعضی زنا خرشون که از پل گذشت دیگه بندری می زنن حالا جدا از اونایی که شوهر و بچه ی شوهر درکشون نمی کنن اما بعضی نامادریا نوبرن.

.

شما فعلا فقط فکر کنکورت باش درستو بخون و سعی کن بری خونه بابابزرگت یا کتابخونه 

خودتو درگیر نکن که اگه بکنی آیندت رو از دست دادی

میدونم ناراحتی بغض داری شرایطت سخته 

ولی اگه الان تلاش نکنی آیندت رو ازبین بردی


هرگز هرگز هرگز بی تو نمی خندم...بی تو بر دل عشقی هرگز نمی بندم🖤🥀

بابام گفت شده ماشینمو بفروشم شده خونه رو بفروشم شده کلیه هامو بفروشم مهریه تو میدم برو برام حرف مردمم مهم نیست

اونم گفت مهریه نمیخوام پسرمم برا خودت میرم

موقع افطار بود چایی برد بابام بخوره زد لیوانا رو شکست بابام

منو صدا زده برم جمع کنم زنش قهر کرده تو اشپزخونه نشسته بود بیرونم نمیومد

منم بیخیال تو اتاق درس میخوندم

اومد تو اتاق گفت چیه من باید بیام  شام بذارم تو دهنت

من امیدم ب خدا بعد خدا هم ب خداست🤍🌸🌱 

بابام گفت شده ماشینمو بفروشم شده خونه رو بفروشم شده کلیه هامو بفروشم مهریه تو میدم برو برام حرف مردم ...

گفت پاشو برو به بابت اینا شام بده مگه من کلفتم

من هیچی نگفتم رفتم شام خوردیم 

بابام کلی سرش داد زد که تو همش حرف پول میزنی همش چشمت دنبال پول فامیلاست هی میگی ببین فلانی چی داره من ندارم از اول کور بودی

زنه نشسته پتو زده روش خوابیده ی گوشه

مگه نگفت بهش برو بگه نگفت مهریتم  میدم باز چرا نشسته

فقط واسه بلبل زبونی خوبه خب پاشه بره وقتی میگه مهریه نمیخوام میرم!!!!!!!!!!


دایی های من هیچوقت خونه ما نیومدن چون از زن بابام بدشون میاد خالم نمیاد مادربزرگم نمیاد 

فقط گاهی پدربزرگم میاد

منم دلم میخواد مثل بقیه خانواده مادریم بیان خونمون 

ولی میان دنبالم منو میبرن خیلی هوامو دارن اگه بفهمن زن بابام چیکار میکنه شر میشه برا همین همیشه میگم زن خوبیه از الکیییییی

من امیدم ب خدا بعد خدا هم ب خداست🤍🌸🌱 

توام سعی کن درکش کنی سخته بچه یکی دیگه رو بزرگ کردن از اول مزاحمش بودی یه جورایی داداشت که گناهی ندا ...

یه جاهایی بد نیست آدم مغزشو به کار بگیره...

برادرم، کتاب هایی برای من بفرست که پایانی خوش داشته باشند، هواپیمایی به سلامت فرود می آید ، جراح لبخند زنان اتاق عمل را ترک می کند، پسر کور بینایی اش را باز می یابد، عشاق سرانجام یکدیگر را یافته اند، عروسی در راه است، تشنگان به آب می رسند، به نان و آزادی....
بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792