من محصلم هم درس دارم هم کلاس های مختلف هم چیز های دیگه
یکسره با این حال از صبح که بلند میشم تا خوده شب فقط دارم از داداشم که ۱ سالشه مراقبت میکنم یکسره یعنی رسما تنها موقعی که میتونم واسه خودم استراحت کنم همون دو ساعتیه که در طول روز خوابه تمام
ولی چیزی که داره روانیم میکنه و دهنم رو سرویس میکنه مامانمه پدرمو در آورده یکسره را میره میگه تو باید ۲۴ ساعته بچه رو نگه داری حتی میخوام درس بخونم میگه الهی اون درس بخوره تو سرت بیا بچه رو نگه دار یا اگه بخوام دو قیقه بخوابم میگه خانوم صبح تا شب خوابی کمک نمیکنی...
امروز رفتم تو اتاقم یکم با دوستم صحبت کنم میگه هلاک شدم تو اصلا بچه رو نگه نمیداری به هیچ دردی نمیخوری
خواهشااااا بیاید بگید چی کار کنم و چجوری جوابش رو بدم چجوری حالیش کنم که من آدمم و کار دارم و وظیفه ی شبانه روز نگه داری از بچه ندارم
احساس میکنم انقدر همیشه از کار های خودم زدم یکسره دادشم رو نگه داشتم اینجوری رو افتاده که اکه بخوام دو دقیقه واسم خودم تنها باشم منتم میکنه و باید جواب پس بدم