ما تو فامیلمون اصلا پزشک نداریم ،من امسال با کمک خدا پزشکی قبول شدم و تازه عید به فامیل گفتیم(یعنی بحثش پیش میومد میگفتیم)دیشب دخترداییم که یه سال ازم کوچیکتره و یه دختر دوساله داره با شوهرش اومدن خونمون ,ما یجورایی باهم بزرگ شدیم و من واسه ازدواجش کلی خوشحال شدم و تبریک گفتم اونموقع،تازه همیشه چون از من زودتر ازدواج کرده و بچه دار شده یه حس برتری میکرد نسبت بهم,دیشب وقتی فهمید قبول شدم نه تنها تبریک نگفت بلکه سریع بحثو عوض کرد...واقعا ناراحت شدم ازش...