مادر شوهری که ب زور میاد خونم تا سر در بیاره از زندگیم و تمام تلاشش رو میکنه که تر بزنه ب زندگیم.کلا منو بعنوان رقیبی میبینه که پسرش رو ازش جدا کردم.در حالی که همسرم هر وقت خواسته بره پیشش محدودش نکردم و حتی خیلی وقتا خودم ازش خواستم بره یا بریم از مادرش سر بزنیم.
کلا نسبت ب جاریم هم همینطوریه.
ولی همیشه جاریم میگه چون مادر شوهرم زن دوم پدر شوهرم بوده حس رقابت با هوو داشته و با فوت پدرشوهرم و زن اولش این حس رقابت رو داره سر ما پیاده میکنه.