من ۳۶ ساله هستم .من از دو سال پیش با خانومی اشنا شدم از من ده سال کوچکتر بودن . رابطه ما با فراز و نشیب های بسیار ادامه داشت . متاسفانه من دچار اشتباه شدم. بدون تحقیق با ایشون اشنا شدم و قصدم این بود که هم از تنهایی بیرون بیام و هم اینکه چون خانم زیبا بود و از نظر کلامی و رفتاری هم خودشو مودب نشون میداد با ایشون ازدواج کنم
این خانم قبلا دو بار ازدواج کرده و طلاق گرفته بودن. من ایشون رو ماهانه شارژ مالی خوبی میکردم به حدی که دیگه سر کار نمیرفت. خیلی پنهانکار بود و اصلا در مورد گذشته خودش اطلاعات نمیداد. گویا پدرشون ۴ سالگی خانواده رو ترک میکنه و مادرشون با مردی ۲۰ سال بزرگتر از خودش صیغه میشه. رابطه ما جدی شد و من برای ایشون خونه اجاره کردم . چون میگفت با ناپدری و مادرم مشکل دارم و دوست دارم بعضی اوقات تنها باشم. وسایل خونه خریدم . ایشون از سادگی من استفاده کرد و قولنامه رو به نام خودش نوشت
من بیشتر از یک میلیارد تومن تو دو سال با پول پیش خونه و طلا و کادو و ماهیانه و غیره هزینه کردم. خانواده ها هم در جریان بودن که ما دوست هستیم.
دو سال باهم بودیم و ایشون مودی بود.تا اینکه دو ماه پیش گفت من به تو خیانت کردم و هیچ حس و احساسی ندارم و از یه پسر خوشم اومده و میخوام باهاش ازدواج کنم
گفتم عیب نداره برو ازدواج کن قولنامه رو به من منتقل کن و وسایل من رو بده .چون من به اون خونه کلا شاید پنج بار رفت و امد کردم . ولی ایشون وسایل منو نمیده و خطهاش روخاموش کرده .شماره پسره رو پیدا کردم و باهاش صحبت کردم. بعدا متوجه شدم پسره رو میورده خونه ای که پول پیشش رو من دادم. پسره خیلی بی تفاوت گفت گذشته بین شما به من ربطی نداره و برو شک
ایت کن