تو باغ بودیم پسر داییم وه بزرگتره داشت به پسر خاله نوجون که کوجیکتره سیگار میداد
تا منو دیدن قایم کردن
برم به ماماناشون بگم؟زنداییم هم فکر نکنم بدونه
تو خانواده ما از این چیزا نبوده تا حالا
یه دل میگه برم برم یه دل میگه نرم نرم طاقت نداره دلم دلم بی تو چه کنم پیش ای عشق زیبا زیبا خیلی کوچیکه دنیا دنیا با یاد تو ام هرجا هرجا ترکت نکنم سلطان قلبم توهستی توهستی دروازه های دلم را شکستی شکستی پیمان یاری به قلبم تو بستی تو بستی با من پیوستی
اگه تو تاپیکی نظر دادم که خودت صاحب اون تاپیک نیستی و نظرت با نظر من مخالفه و نمیتونی اونو مودبانه بیان کنی پس هیچوقت ریپلایم نکن وگرنه دعوامون میشه🤷🏼♀️اگه سئوالی ازم پرسیدی یا تکم کردی یا نظری دادی که ریپلایتو جواب ندادم بدون یا تاپیک ترکیده و یا کاربریم معلق شده به لطف نینی یار😒🩵 وگرنه حتما جواب میدم و نمیذارم دلت بشکنه 🥺😂🩷 کاربری دست دونفره 👩🏼👩🏻
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
به من ربطی نداره ولی ایما جگرگوشه های ما هستن بیخیال باشیم؟اونی که اولشه جلوش گرفته بشه بهتره تا کار ...
مشکل اینه کسی نمیتونه جلوشونو بگیره
یه تشر میخورن قوی تر میرن سمتش
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
نگو که وجهه خودت پایین میاد چون اونا که نمیان قبول کنن حرف تورو
خالم قبول میکنه میدونم جلو پسرشو میگیرا احتمالا چون بدشون میاد از اینچیزا
بچه هم از رو نادونی میره سمت اینچیزا
زنداییمو کاری ندارم
یه دل میگه برم برم یه دل میگه نرم نرم طاقت نداره دلم دلم بی تو چه کنم پیش ای عشق زیبا زیبا خیلی کوچیکه دنیا دنیا با یاد تو ام هرجا هرجا ترکت نکنم سلطان قلبم توهستی توهستی دروازه های دلم را شکستی شکستی پیمان یاری به قلبم تو بستی تو بستی با من پیوستی
همین خالم دخترش دوست پسر داشت و من نمیدونستم بعدا که خودش فهمیده بود گفت چرا زودتر بهم نگفتی
یه دل میگه برم برم یه دل میگه نرم نرم طاقت نداره دلم دلم بی تو چه کنم پیش ای عشق زیبا زیبا خیلی کوچیکه دنیا دنیا با یاد تو ام هرجا هرجا ترکت نکنم سلطان قلبم توهستی توهستی دروازه های دلم را شکستی شکستی پیمان یاری به قلبم تو بستی تو بستی با من پیوستی
این مواقع خودم می زارم جلوی اون مادر که اگه من بودم دلم می خواست بدونم بچه ام داره چیکار می کنه تا ...
واقعا منم اگر بودم بچم کار اشتباهی کنه توقع دارم یکی که میدونه بهم یواشکی بگه .نه جلو جمه بلکه به عنوان خبری
یه دل میگه برم برم یه دل میگه نرم نرم طاقت نداره دلم دلم بی تو چه کنم پیش ای عشق زیبا زیبا خیلی کوچیکه دنیا دنیا با یاد تو ام هرجا هرجا ترکت نکنم سلطان قلبم توهستی توهستی دروازه های دلم را شکستی شکستی پیمان یاری به قلبم تو بستی تو بستی با من پیوستی