سلام عزیزان، سال نو مبارک
خودشون به شدت بی محبتن نسبت به ما و بچمون.
چند سالی هم سر ارث و میراث و شکایتهای پی در پی ای که از همسرم میکردن که رضایت بده خونه پدری رو بزنه به اسم اونیکی پسرشو...با ما کات بودن.
تابحال کوچکترین حمایت مالی و معنوی ازمون نکرده...
خودش دوتاوحقوق داره، یکی حقوق بیمه پدرشوهرم و یکی هم بازنشستگی خودش
که رسما" کارتاشو داده به اونیکی پسرش و عروسش.
مسافرت و مکانهای زیارتی خیلی میره و همیشه سوغات های درجه یکی برای بقیه میاره
مثلا" از مکه برای بقیه نوه ها لباس های مارک آورده بود برای نوه های پسری پلاک طلا (که بعدا" متوجه شدم) و برای دختر من سه تا النگو بدل نارنجی رنگ، برا خودمم چادر رنگی.
ما خداروشکر وضعمون خوبه، خودم به تازگی حدود ۳ ساله شاغل شدم و برای خودم مقداری طلا گرفتم، یه خونه هم گرفتم و اقساط خیلی سنگینی داریم.
بگم که برای ازدواجم یک گرم از طرف خانواه همسر طلاو هدیه دریافت نکردم هرچیم بود هرچند کم همسرم خودش خرید
من هم چند ماه بعدهم برای مریضی پدرشون فروختم.
دیروز رفته بودیم خونشون( چندروز اول مسافرت بود تازه اومده)
دائم چشمش به طلاهای من بود (حالا فقط یک گردنی و یه دستبند ظریفه که خودم گرفتم)
آخرش برگشته با حرص میگه خب مثل اینکه وضعتون خوب شده
باید ۱۵ میلیون به من عیدی بدین به جای این چند سالی که عیدی و روز مادر ندادین من کاری ندارم باید بدید باید
من که اصلا" شوک شدم ازین همه وقاحت
حالا ما انقدر اقساطمون سنگینه خرید عید رو کامل انجام ندادیم بر ا خودمون
عیدی ۷تا دخترشم به سختی داریم میبریم
بیاد خونمون بازهم تکرار خواهد کرد
چی بگم که مودبانه باشه و سنگین که دیگه تمومش کنه؟
ممنون.