با یه پسری آشنا شدم برای ازدواج صحبت کردیم مرتیکه الاغ ۷ ساله تهران کار میکنه نه خونه داره نه ماشین بعد میگه من میخوام زنم شاغل باشه تو کم و زیاد زندگی جا نزنه تا اینجاش اوکیه هیچی
بعد میگه فردا ببینمت من میگم تو ایام عید نمیتونم خالم از تهران اومده خونه ماست میگه من برم تهران دیگه نمیام شهرستان تا سال دیگه عید😐😐😐😐گقتم خب قرار بعدیمون که میره واسه سال دیگه😐😐😐😐😐😐بعد میگه تو آزمون قبول میشی میای تهران گفتم مگه دیوانه ام بزنم تهران امتیاز بومی رو از دست بدم بعدم شاید من قبول نشم اصن بعد گفت وای اصن پشیمونم کردی با خنده😐😐😐😐😐😐😐😐گفتم تو که فول تایم داری کار میکنی پس باید با یکی از تهران آشنا شی میگه دخترای تهران دنبال پول و سرمایه ان😐😐😐😐😐انگار من چون شهرستانم مال مفتم خیلی ناراحت شدم
ینی نه پول داره نه خونه نه ماشین نه شعور نه شخصیت واقعا ارزش داره برا همچین مردی رفاه خونه پدری رو ول کنی؟ بخدا آخرشم به پول برسه تو جوونیتو گذاشتی پاش فرسوده شدی انقد پا به پاش کار کردی بعد اون میره خیانت میکنه با دخترای جوون