خببب.......امممم
دیگه هم بعد عقدمون فهمیدم
بعدم اینکه اون ی سالی که باهم خرف میزدیم و سعی داشتیم ب هم برسیم با این ۴سالی ک عقدیم خداروشکر اصن میدونم به اون چیزا فکر نمیکنه
خودش همیشه میگه
خوشگذرونی هامو اون موقع ها کردم (منظورش کلا رفیق بازی و این چیزا مثلا این ور اونور رفتم)الان فقد آرامش برام مهمه
عجب. گذشته خودتون چی؟؟ من باشم کنار نمیام چون خودم سالم زندگی کردم ولی خب شرایط آدم ها فرق می‌کنه... هنوزم نگرانش هستی مثلا محل کارش امن هست خیالت راحته؟ چون من دیدم پسرا اگه تو فضای شهوت و شوخی و جنسی قرار بگیرن خیلی احتمال داره وا بدن حتی با اینکه متاهل باشه هاااا خلاصه امیدوارم توبه واقعی کرده باشه خیلی بده زن و مرد متاهل خیانت کنن. حالا خیانت لفظی حتی
اره واقعا خیلی سخته
والا من گذشتم پاکه پاکه فقد با خودش دوست شدم
نگران ک چرا بعضی وقتا ک باهام قهرمیکنه میشم فقد با خودم هی میگم نکنه فلان بشه چی بشه.....
شغلشم شاطره..
باز نمیدونم اونجوری ک من دوسش دارم اونم داره
ولی گفتم اول بهش اگه ی وقت خواستی بری پی اون کارا
لطفا بیا من و طلاق بده و بعد برو هر غلطی خواستی بکن
با این بیشتر میتونم کناربیام تا زبووونم لال خدانکنه خیانت!!!!
اگه غیرت داشته باشه و مرد باشه
منی که از پدرمادرم بخاطرش گذشتم و همیشه دوست میداره
🤷♀️🤷♀️🤷♀️🤷♀️
اوه فکر کنم اگه برگردی عقب بیشتر تأمل کنی تو انتخابت چون مشخصه زیاد هم راضی نیستین از شوهر خودتون به هر حال شما شناخت داشتی از قبل و خودتون قبول کردین میتونم بگم خوشبحالش با این که گذشته ناپاکی داشته ولی زن پاکی نصیبش شده، خب حالا چی باید مراقبت کرد باید سازش کرد و موند یا.... امیدوارم بابت این انتخاب هیچ وقت خودتون رو سرزنش نکنید.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز