من مجردیم مثل تو اکثر اوقات کسیو نداشتم برم باهاش بیرون میرفتم بوستان پارک هندزفری میزاشتم پیاده روی میکردم خیلی دلم باز میشد
یا میرفتم مرکز خریدا چرخ میزدم گاهی خرید میکردم میرفتم یه قهوه میخوردم یا یه شام سبک برمیگشتم خونه
یا میرفتم خانه ی کتاب شهرمون کتابای مختلف میدیدم یا میخریدم
امیدوارم خوش بگذره الانم دلم لک زده برای این کارا ولی شوهرم نمیزاره تنها برم تا فرصت داری استفاده کن😄❤️❤️