2777
2789

خواهر و برادرای مادر شوهرم اومدن خونش عید دیدنی بعد از شام ...ما هم مهمون بودیم جایی بعد شوهرم گفت بریم خونه مامانم خلاصه ساعت یازده رفتیم تا دو اونجا بودیم بعد دایی شوهرم جلوی کل جمع گفت خانما کمک ابجیم وسایل جمع کنید که دیگه بریم بعد گفت البته اگه عروس خانم اجازه بده بعد من گفتم من برا چی باید اجازه بدم گفت چون وظیفه ی توعه جمع کنی آتیش گرفتم فقط گفتم نه من هیچ وظیفه ای ندارم......خوب جوابشو دادم؟؟؟

خود مادر شوهرم قبلا بهم گفت دوست ندارم تو کار کنی مثلا ظرف میشستم می‌گفت مایع زیاد می‌ریزی.......

مامان ها✋✋ طاها من مشکل توجه تمرکز و تاخیر کلام داشت.

دو سال برای گفتار درمانی حضوری می‌رفتیم که بی نتیجه بود.😔

تا با خانه رشد که صد تا درمانگر تخصصی گفتار و کار و روانشناس آنلاین هستن آشنا شدم، برای هر مشکلی هم آقای خلیلی بهترین درمانگر رو بهم معرفی کرد. 

این مدت خدا رو شکر پسرم خیلی پیشرفت کرده.🤩🤩

اگه نگران رشد و تربیت فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید.

اون کرم داشته تو جمع اونجوری گفته

۱.هیچکی از سیل خوشش نمیاد ؛ ولی همه از نم بارون خوششون میاد پس هیچوقت صدتو برای کسی نزار ✨️ ۲. همه کسانی که به شما نزدیک میشوند شمارا دوست ندارند، بعضی‌ها نمیتوانند از دور شلیک کنند ✨️۳. ‏زنه ارايش ميكنه ميگيد خرابه ؛ زنه ميخنده ميگيد جلفه ؛ زنه تحصيلاتشو ادامه ميده ميگيد حتما كسي نگرفتش ؛ زنه عصباني ميشه ميگيد عادتی ؟ ؛ زنه ساده و بدون ارايشه ميگين به خودش نميرسه ؛ يكي تصادف ميكنه ميگيد رانندش حتما زنه ؛ ميخواي به يه مرد فحش بدي همه فحشا برميگرده به خواهر و مادرش ؛ چتونه؟!

بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792