ما ۴ سال باهم بودیم بعد خیلی مشکلات پیش اومد خیلی بدی هارو درحقم کرد منم کردما ولی خب اون بیشتر
ولی خیلی دوستم داشت اینو تو رفتارش و کاراش حس میکردم بعد دیشب من و اون رفیقش تو ماشين رفیقش بودیم بعد من ازش دلخور بودم رفتن داخل پارکینگ رستوران گفتن پیاده شو منم گفتم نمیام پیاده نمیشم جلو. رفیقش شروع کرد به تیکه انداختن و حرف زشت زدن بعد این رستوران داخل جاده بیرون شهر بود منم از ماشین پیاده شدم بدو بدو رفتم داخل جاده اومد پشت سرم گوشیمو گرفت منم جیغ میزدم میگفت باید بری بشینی داخل ماشین تا برسونمت درخونه بعد گوشیتو میدم منم میگفتم نمیام بعد رفیقش میگفت چرا مثل بچه ها رفتار میکنی بعد اونم جلو رفیقش شروع کرد به فحش ناموس و مادر دادن منم جوابشو دادم به زور بردم داخل ماشین تو ماشين با کیف زدم تو صورتش و سرش عصبی شد اومد اونم منو زد چندبار زد تو سرم بعد میگفت درد رل رفیقم به جونت خاک تو سرت یاد بگیر دختر به اون خوبی من صدبار باهاشون رفتم بیرون مثل تو عقب مونده رفتار نکرده ( من نمیدونستم با رل رفیقش رفته بیرون) بعد منم هی میزدمش خلاصه لباسشو پاره کردم اونم زد تو دماغم و دستم بعد یدفعه پشیمون شد میگفت چیزیت نشد منم هی گریه میکردم میخواستم خودمو از ماشین بندازم پایین جلومو میگرفت رفیقشم سکوت کرده بود هیچی نمیگفت جلو رفیقش راجب خانوادم گفت تمام رازهامو جلو رفیقش گفت بعد منو رسوندن تو کوچمون منم پیاده شدم بعد رفیقش گفت دیگه حق نداری بهش زنگ بزنم وقتی بدرد هم نمیخورید وقتی قدرشو نمیدونی بعدم رفتن یک ساعت نشستم تو کوچه گریه کردم دیگه رفت نه زنگ زد نه پیام داد منم پشیمون شدم فکر کردم مقصر خودم بودم اومدم نباید از اول لج میکردم اومدم اینجوری پیام و زنگ زدم جوابمو نداد😭الکی غرور خودمو شکوندم
حالا چجوری جمع کنم قضیه رو