من که بابام میگفت هرکی میخواد بیاد خواستگاری اول باید بیاد با خودم حرف بزنه بعد اوکی دادم حق دارن پاشونو بزارن تو خونه م دخترمو ببینن😂
یه وضعی داشتما
تا بلاخره نامزد فعلیمو بعد از سه چهار بار کارشناسی کردن اجازه داد بیاد خونه😂
این بنده خدا دوست بود با من هی میگفتم بابام گفته بیا هی میرفت حواله ش میداد به یه وقت دیگه
پدرشو درآورد😂😂😂😂😂
دوست نداشت ازدواج کنم هی میگفت زوده درستو خوندی سرکار میری خوش باش و...
دوست ندارند الان ازدواج کنم همیشه میگن از مجردی لذت ببر، برو سرکار، ادامه تحصیل بده، سفر مجردی برو بعد از این ها ازدواج کن اونم با کسی که دوستش داری و منطقی و عاقلانه انتخابش کنی
من مادرم ۱۷
خاله ام ۱۶
خودم ۲۷ ، ۲۸ سالگی دوسدارم
کلا کاری ندارن کی کی ازدواج کنه سرنوشته دست گفتن و نگفتن کسی نیستش
واسه خودم که نه ولی بابام واسه شوهر دادن عمه هام خیلی عجله داشت یعنی کارشون به گریه کردن کشیده بود ولی واسه من اصلا عجله نداره اصلا نمیذاره کسی حرفش رو بزنه،،مثل نقی تو پایتخت که رو ازدواج سارا و نیکا غیرت داشت مثل اونه😂
از وقتی ۱۴سالم بود
براشون مهم نیست
مامانم دوست داشت بعد کنکور منو شوهر بده
برات مهم نباشه پیدا میشع کم کم
من۳۴سالمه خیییلی ازپدرومادرم خجالت میکشم بخدا😔😔😔🙄
مامانم همیشه میگه ۲۳ خودم دوست دارم ۲۰ یا ۲۱ باشه تا اون موقع به هدفم میرسم
خانواده ی من اصلاً تو فاز ازدواج نبودن...پدرم همیشه فکر می کرد من درسمو ادامه میدم میرم دانشگاه و سر کار دولتی...اما برعکس شد...من تو سن کم به خواست خودم ازدواج کردم تا دیپلم درس خوندم و در آخر جدا شدم.
من ۲۱ تا ۲۳ خیلی دوست داشتم
خانوادم نذاشتن کلا اونجا خیلی حالم خوب بود سالم تر بودم ازدواج رو دوست داشتم بابام مخالف بود
الان ۲۶ سالمه حالم بد شده کمالگرا شدم خودم دیگه نمیخوام ازدواج کنم....
از همین الان که ۱۹ سالمه🫠😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز