ن این طور تیست.
من از کسی ک بدم میاد نقطه مقابلشم.
از ادم شکمو و شکم پرست نفرت دارم و خودم اصلا اینجور نیستم ماها با نون خالی هم میتونم بسازم! و برام مهم نیست. یک نمونش بود
بقیه خلقیاتشم همین
اون طرف از مهمون خوشش نمیاد و حتی چشم دیدن بچهاش نداره.. یکی میاد میره اتاقش! از ی ادم بزرگ ۵۶ ساله دارم صحبت میکنم!قطعا یکی از والدینه:(
ولی من عاااااااشق مهمونم. روحم جلا پیدا میکنه. همش مث پروانه دور مهمون مبگردم
طبیعیه
دوستم مادرش بددل بود و دوستم خیلی اذیت میشد بابتش
الآن میگه حس میکنم منم یه درجاتی بددل هستم و ممکنه درجاتی از همون بددلی رو سر بچم پیاده کنم
به هرحال ایشون با این افکار بزرگ شده و طبیعیه روش اثر بذاره و روش بشینه ولو بابتش اذیت باشه
اصلا ربطی به اینکه مادرته نداره
معمولا ادما وقتی از یه ادم بدشون میاد خودشون شخصیتی شبیه به اون ادم دارن
در واقع کاری که میره رو مخت تو خودتم وجود داره
منم از بابام بدم میاد 😔
چون همش غر میزنه ، مثلا میگه چرا در اتاقتو بستی ؟ داری میای تو شکمم ... اصلا از کارای عادی منم ایراد میگیره و غر میزنه
منم باهاش قهرم ، هیچوقت باهاش حرف نمیرنم ... تو خانواده هم فقط من و داداشم اینجوری هستیم
حالا یعنی منم غرغرو ام و دارم پنهانش میکنم ؟
ب قول قدیمیا گاو رو ببین گوساله رو ببر
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز