وگرنه میکشمت.. منم زدم بیرون ظهر بود موقع تحویل سال بود نتونستم برم خونه بابام اونجوری همه میفهمیدن واسه طلاق رفتم.. با گریه تو خیابون راه میرفتم.. قضیه از این قراره که اسپری تاخیری گرفته من خونه نبودم دیدم جاش عوض شده بهش ناراحت شدم که استفاده کردی دستشو گذاشت رو قران که حلالت نمیکنم تو بهم تهمت میزنی.. زنگ زدم به مادرشوهرم ببینیم پسرم پیش اوناس یا پیش شوهرم. دیدم پیش اوناس گفتم مراقب علی باشین.. خیلی حالم بده.. چرا زندگی من اینطور شد بعد مادرشوهرم زنگ زد گفت بیا اینجا ببینیم چی میشه رفتم اونجا چون مدرکی نداشتم لال شده بودم هر چی که خواستن گفتن بخاطر بچم مجبورم این زندگی لعنتی رو ادامه بدم
سر قهرش با خواهرم وداداشم هم گفتن تو میتونی بری خونه اونا اما اونا نباید بیان خونت
یعنی چی نگرفتم
یعنی شما فکر کردی اسپری رو واسه یه زن دیگه استفاده کرده
یعنی فقط برا جابه جایی اسپری این کار رو کردی یا قبلا چیزی ازش دیدی
چرا زندگی این همه سخت شده.. بخدا میگم منو پاک کن گناهامو ببخش ببر از این زندگی
عزیزم دلیل اصلی تلخ شدن زندگیت خودتی ک الکی الکی زندگی ب کام خودتو شوهرت تلخ میکنی چقد گیر میدی ب شوهرت بخدا حق داره از من ناراجت نشو بخاطر خودت میگم اتنقد گیر نده یعنی چی جای اسپری عوض شد باهاش بحث کردم
بخاطر تهدید به کشتن ازش شکایت کن مکالمات رو تا ۶ ماه مخابرات نگه میداره اگرم میخوای با جونت بازی کنی به سلامت
سابقه خیانت داره؟
عزیزم دورت بگردم حالا گیریم ک خیانت کرده میخای چیکار کنی یا باید جدا بشی یا باید بسازی اوقاتتونم شب عیدی تلخ میکنید ک چی بشه یا کلا بکن برووو یا بمون و تحمل کن با اعصاب خوردی زندگیت فقط زهرمار میشه هیچ شوهرتم درست نمیشه بدتر سردتر میشه از یه مشاور کمک بخواه
متوجه نشدم سر اسپری میخوای جدا شی؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
45 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز