مامان من خیلی خشنه همه مون ازش حساب میبریم بهش میکیم جناب سرهنگ 😅😅😅
دیشب فرشهارو تحویل گرفتیم از قالیشویی باید تمام دیوارها و زمین و پنجره ها نه با دستمال و طی بلکه آب شسته بشه . صبح از اتاق اومدم بیرون دیدم بابام نشسته تلویزیون میبینه کفتم نمیرید سرکار امروز ؟ کفت مادرت کفته تا خونه تکونی تموم نشه هیچکس اجازه تردد نداره 😄😄😄😄
گفتم نه خوب من که میرم کلی کار دارم گفت دانشمند درو قفل کرده کلیدم برداشته گفتم
رفتم اتاق خوابش گفتم مرگ من کلید رو بده من خیلی کار دارم گفت تا خونه تکونی روتموم نکنید همینه زودتر دست به کار بشید فردا ازادتون کنم
۳ ظهرم وقت ارایشگاه دارم😄😄😄 گفتم بخدا نوبتم میسوزه بدبخت میشم
گفته اگه دل به کار بدم یه تبصره میزاره که بتونم برم😄😄