دختر عمم مینا تعریف میکرد برای بار اول خانواده ای همراه پسرشون میرن خونه ی دختری تا هم رو ببینند
دیدند دختره چادری ، چهره شو پسند نکردند و پشت سرش گفتند چه دختر زشتی
بعد دو ماه تو روضه ، مامان همون پسره مینا رو می بینه اینبار مینا بدون چادر و روسری بوده مادر پسره میره جلو از مینا خیلی تعریف و تمجید میکنه بعدا به مادر مینا زنگ میزنه هر چقدر التماس میکنه مینا قبول نمیکنه بیان مادر مینا هم گفته دخترم گفته پسرتون خیلی زشته