یبار تاپیک زدم یکی برگشت گفت تو هم زیاد دلسوزش نیستی خیلی ناراحت شدم ولی چیکار کنم اصلا شما جای من ی
بودین چیکار میکردین
اخلاقش خیلیییی گنده خیلیی هیچ وقت حوصله ی هیچی رو نداره بشدت نامرتب و کثیفه تو اتاقش همیشه عصبیه هیچ وقت نتونستم مثل یه خواهر بزرگتر بهش تکیه کنم
همیشه بقیه رو میدیم خواهراشون تیپ میزدن آرایش میکردن واسه خواهر کوچیکشون خواهری میکردن مهمونی میرفتن با هم خوب بودن هوای همدیگه رو داشتن همیشههه حسرت میخوردم همیشهههه من هیچ وقت نتونستم باهاش حرف بزنم اینم بگم افسردگی داره متاسفانه و چون هیچ وقت به خودش نمیرسه و اخلاقشم که اینطوری هیچ خواستگاری نداشته تا حالا من دقیقا برعکس اونم الان حالم خیلی گرفته خیلییی کاش بمیرم