من با مادر شوهرم زندگی میکنم بعد جاریمم یک دختر داره پسرمم دختر جاریم رفتن تو پذیرای بازی میکردن پسرم دخترش و بیرون کرد گفت بازیمونو خراب میکنه نمیزارمش تو پذیرایی
مادرشوهرم ب پسرم گفت مگه اتاق شماست مگه مال توهه هروقت اومد تو اتاق شما بعد نزارش بیرونش کن جاریم از اونجا شروع کرده ب پسرم میگه خونه ما میای خوب با اسباب بازی های دخترم بازی میکنی اومدی دیگه نمیدم بهت بعدم مگه اتاق شماست مال مامان بزرگشه
منم تو اتاق خودم بودم صداشونو شنیدم قلبم تیکه تیکه شد💔
تورو خدا ب همین ماه مبارک دعام کنید زندگیم خوب بشه خونه دار شم 😭😭
موضوع دوم اینکه لبامو ژل زدم
جاریم ازم میپرسه چقدر شد هزینه ژلت گفتم دوتومن
میگه وا مگه دو تومنی هم هست از چهارتومن پایین تر نیست گفتم آره نیست منم گشتم ارزونشو پیدا کردم فک میکنه مثل خودشم دروغ میگم
امشب سرم میخاد بترکه