شوهرم یک ماه مرخصی داره
من خونه تنهام ،کسیو ندارم خواهر برادر یا رفیق یا...هیچکس کلا خودمم و شوهرم
شوهرم بخاطر شرایط کارش توی طول سال وقت نمیکنه جایی ببرتم یا زیاد باهام وقت بگذرونه همش سرکاره
الان یک ماه مرخصی داره که حدود ۱۵ روزش گذشته
من ماه هاست منتظر این مرخصی بودم و برنامه ریخته بودم برای کارای عقب مونده مون و دلم بهش خوش بود،تازه همین تایم هم فهمیدیم من باردارم
ولی همسرم از اول مرخصیش بلا استثنا،یکسره مشغول کارای خواهرش و خواهر زاده هاشه،خودشون بهش زنگ میزنن
انگار برا مرخصیش برنامه ریختن،از اول مرخصیش از روز اولش بنا برده خونه خواهرش ک بازسازی کنن،از صبح زود میره تاافطار،برگشتنی هم افطار میخوره میخابه یکسره تا سحر،یعنی عملا به هیچ کاری نمیرسیم،خیلیم بی توجه شده بهم از بس خسته است مدام
من نمیگم نره ،بره ولی یک روز دو روز،نه کلللللل مرخصیش
بخدا منم آدمم نیازهایی دارم،اونا حداقل کل خانواده دور همن منم که تنهام
چه پیشنهادی دارین