مهریه دردسرساز و شوهر بدجنس

میگم هر کی زندگی رو از ی زاویه نگاه می‌کنه

من مهریه ام ۱۱۴ تا بود

مهریه جاریم ک اتفاقاً فامیل خودشون هست ۷۰۰ تا سکه اس

ب خدا فامیلای شوهرم ازم پرسیدن مهریه عروس جدید چند تاس من نمی‌دونستم

گفتم نمیدونم 

از شوهرم پرسیدم اونم گفت نمیدونم

چون هیچوقت این چیزا برامون کوچکترین اهمیتی نداشته

کسی ک بخواد زندگی کنه مهریه میخواد چیکار

کسی هم بخواد ناسازگاری کنه با هزار تا سکه انقدر طرف رو آزار میده ک دمش رو بذار رو کولش ، جونشو برداره فرار کنه

آدما با هم فرق میکنن

کارت و حرفت خنده داره. ۷۵۰سکه با هزار و سیصد و ....هیچ فرقی ندارن. شوهرت موقع پرداخت فقط ملزم هست ۱۱۰ تا بده

من تقریبا همه کامنت ها رو خوندم و از اونجایی ک دوربرم پر از زندگی های این شکلیه فقط فقط میتونم بگم کلا زندگی متاهلی فوق العاده تحت تاثیر ابراز محبت آقا ب خانمش هست...حالا این شکایت از طرف خانم به شکل‌های مختلف بروز میکنه...

میدونم استثناهایی هم هست ولی در بیشتر مواقع و زندگی های نرمال واقعا مهمه خانم از آقاشون راضی باشه ...آقایی ک مثلا آدم مستقلی باش به لحاظ محبت نسبتا خوب برخورد کنه واقعا از دل زنش بیرون نمیره....

این مسله استارتر واقعا پیچیده اس استارتر از همسرش زخم خورده زخم هایی ک هیچ کدوم درمون نشدن مثلا عروسی نگرفته بعدم هیچ کاری نکرده دل ایشونو راضی کنه گذاشته این مسله براش یه داغ بمونه طلا نخریده ک هیچ کلیم مسله پیدا شده ک پنهون کرده به لحاظ  استقلال فکری هم لنگ میزنه حالا اینا رو هم تلنبار شده ایشون به مهریه گیر داده در حالی ک پشت این گیره کلی چیز نهفته اس...به نظرم همسرشون یه مشاوره اورژانسی لازمه نه استارتر...

من خودم واقعا کلی چیز توی دلمه ک هیچ کدوم از زخم هام درمون نشده و باز هست توی ذهنم به همون خاطر خیلی وقتا از همسرم ناراضیم هر چند پرونده اون مسائل گذشته ولی برا من داغش تازه...

این کینه دوزی ها کار شیطان هست ک نمیذاره فک آدم راحت شه و رها کنه وگرنه چ دلیلی داره بعد ۸سال طرف گیر بده ب مهریه به طلایی ک خریده نشده ک سالی یکبارم نندازی به عروسیی ک نگرفته ک همش یادش بیوفتی بگی آه اون چی بود من پوشیدم ....

دیگه ۸ساله گذشته بنظر من شما کوتاه بیا این حرفا اصلا مهم نیست 

فتوا نده

بشین زندگیتو بکن دیگه. هشت ساله اعصاب خودتو خرد کردی ک چی. همون اول باید مهریه دلخواه میزدی.الان اصلا امکان افزایش مهریه توی سند ازدواج بعد عقد وجود نداره. شوهرت اخلاقش خوبه؟

حق داری ...عمیقا درکت میکنم ...

اگ مامان بابای خوبی داری ک میشه روشون حساب کنی خداروشکر کن ک اونا رو داری لااقل...ازشون کمک بخواه بتونی از لحاظ مالی مستقل شی...کاری چیزی از دستت برمیاد انجام بده ک سرت گرم شه کلا یادت بره طرفو .....من حتی از طرف خانواده خودمم ترد شدم از خدا خواستم بتونم کاری چیزی کنم مستقل شم دوتا بچه دارم خیلی برام سخت میگذره باید دوتا جوجوی رو باید به لحاظ محبت تامین کنم درحالی ک خودم صفر صفرم ن خانوادم تامینم کردن ن همسر ...به هیچ عنوان هیچوقت حس خواستنی بودنو نداشتم درد کل زندگیم اینه

الانم دیگه نمیشه بزنه قانونا. برو از دفترخونه یا وکیل هم بپرس