حالم از هرچی مرد اینطوریه بهم میخوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

ادم اگه یه ذره شخصیت داشته باشه این کارو نمی کنه

من یه استاد دانشگاه می شناسم که دو تا زن داره

زن اولش فوق العاده خوشکل و خانم و مهربونه
زن دومش افتضاحه حالت بهم می خوره ازش

واسه زن دومش یه خونه به نام زنه خریده توی ساختمون ما
ولی خونه اولش به نام خوده مردست


وای ازش متنفرم
کلی خرج زن دومیه می کنه
جالبم اینجاست که همیشه هم دعوا دارن وقتی مرده اینجاست

ادم اگه یه ذره شخصیت داشته باشه این کارو نمی کنه

من یه استاد دانشگاه می شناسم که دو تا زن داره

زن اولش فوق العاده خوشکل و خانم و مهربونه
زن دومش افتضاحه حالت بهم می خوره ازش

واسه زن دومش یه خونه به نام زنه خریده توی ساختمون ما
ولی خونه اولش به نام خوده مردست


وای ازش متنفرم
کلی خرج زن دومیه می کنه
جالبم اینجاست که همیشه هم دعوا دارن وقتی مرده اینجاست

واقعا برای چنین مردایی متاسفم

ایشالا روز عقدشون ماشین بهشون بزنه دوتایشون فلج کامل شن تا بفهمن دنیا دسته کیه!
بی شرف

من فکر کنم آیناز مرده !!

تو یکی دیگه از تاپیک ها حرف های ناجوری زد بعد که بچه ها ناراحت شدن

گفت شووووخی کردم !!!!!!!!!!!!!

ها ناتو همونی که شوهرت بهت خیانت کرده بود نی نی کوچولوت چطوره خوبی

هانا خوبی

بچه ها خود زنها هم کم تقصیر ندارن. ما واسه خودمون و همجنس خودمون ارزش قائل نمیشیم. همینه که مردها رو پررو کرده. بخاطر بدست آوردنشون با هم رقابت و زیراب زنی میکنیم.و خطاهاشون رو خیلی غیرعادی ندید میگیریم! واقعا انگار تحفه اند... اینطوری مبارزه میکنیم... مردها هم بیشترشون بی جنبه و بچه اند... حالی میکنن که بیا و ببین.
یه نمونه اش برادر خودم...
با یه خانم در ارتباط بود. اونم 15 ساللللللللل!!!! زنه یه دختر گنده داشت... هر چی به مامانم میگفتم این شبها معلوم نیست میره کجا زیاد اهمیت نمیداد و گاهی حالی من میکرد که زنها باید خودشونو جمع کنن و برای مرد عیب محسوب نمیشه(هر غلطی بکنه)این خودش جانبداری بیجای یه زن در مقابل پسرش که بیجا بهش میدون میده! نمییییییییییییدونید زنه چقدر هواشو داشت... عین روز برام روشن بود... دست چرچیلو تو سیاست از پشت بسته بود و از طریق برادرم همه مارو سر یه انگشت میچرخوند... خیلی ناکس بود خدایی.. اینم از لحاظ مالی بهش میرسید خلاصه بساطی داشتیم... به زور آقا رو زنش دادن که خودش ماجرایی داشت(زنه نمیگذاشت زن بگیره و برادرم تا 37 سالگی مجرد بود) زنش دختر عمومه. دختر عموم تو دوران آشنایی که با هم بیرون میرفتن فهمید این با دخترها در ارتباطه... ولی به قول خودش و صدالبته به خیال خودش همه رو از میدون به در کرد!!!
تو عقد فهمید زن صیغه ای داره...! بازم انگار نه انگار!!!!
نمیدونم... یه موقعها میگم شاید برادر من تحفه اس و من خبر ندارم!!! یعنی پول انقدر ارزش داره که از اول بسم الله شوهرتو با یکی دیگه شریک باشی؟
الانم زنش تو آسمونهاست از خوشحالی... در حالیکه ما میدونیم برادر من به هیچ قیمتی اون زن رو ول نمیکنه... همین 2-3 هفته پیش دیدم زنش بهش میگه باید یه کامیون راه بندازم کشته مرده هات رو از پشت سرت جمع کنم!!!!
خوب این حرفا مرد رو پررو تر نمیکنه؟
یا من همه رو از میدون به در کردم پرروش نمیکنه؟ مگه چه خبره؟
در صورتیکه خواستگاری هم میرفتیم دخترهای درست حسابی حس میکردن این اهل روابط آنچنانیه و جواب رد میدادن
اما این دو تا زن اینجوری رد یه مردی که از نظر من کاملا مردوده میدون و سرش رقابت میکنن
در ضمن از همون سال اول ازدواجش هم مثل دوران مجردیش با اون زنه سالی یکبار میره مسافرت خارج!!! زنشم میگذاره یکی دو هفته تنها باشه...
این اسگلم انگار نه انگار... عشقم عشقمی راه میندازه که بیا و ببین...
خنگ خدا...
همه عالم و آدم فهمیدن این با کسی میره و تنها نیست... هر زنی بدش میاد اما این ... چی بگم.... اول تو آشنایی فهمید به روی خودش نیاورد بعد تو عقد بیشتر فهمید انگار نه انگار... حالام نمیگم زندگیشو خراب کنه اما نه که اینجوری بهش حال بده و اونم خوش خوشانش شه... هر غلطی میخواد بکنه!

من دقیقاً متوجه نشدم یعنی صیغه کرده یا ازدواج رسمی؟ یعنی بدون رضایت همسر اول می شه ازدواج مجدد کرد؟ عجب زمونه ایه...
ببین این مردایی که توی سن بالا میرن ازدواج مجدد می کنن من با خودم می گم درسته کارش اشتباهه و ناراحت کننده است، ولی ببین چقدر عاشق طرف شده که حاضر شده بخاطرش زن و بچه و حاصل یه عمر زندگی رو ببوسه بزاره کنار، لعن و نفرین مردمو به جون بخره، هزینه های زندگی اون طرف رو هم رسماً قبول بکنه...
بااااز این صدبار شرف داره به مردایی که زن و زندگی خودشونو دارن، هر روز هم زیرآبی میرن و هیچ کس هم خبردار نمیشه بدون اینکه هیچ تعهد و مسئولیتی رو گردن بگیرن فقط همه رو فریب میدن. به نظرم اینا خیلی بی شرف تر هستن.

ایشالله جفتی پرپر بزنن و روز عروسیشون بشه روز عزاشون. گرچه واسه این کثافت ها عزا هم نباید گرفت. باید بندازیشون یه گوشه سگا تیکه تیکه شون کنن.

نیکا با این توصیفایی که کردی حتما زن داداشتم ریگی به کفش داره و خبر ندارید!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خاک بر سر نامردش کنن .

البته اگر هم پشیمون بشه باید کلی زحمت بکشه تا اعتماد خانم نازنینش رو بدست بیاره .

بدبخت بیچاره آتیش زده به زندگیش آلان دیگه پشیمونی بخوره تو سرش .

نامردددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد.

دریاجونم خانم اول که مسنه 15 ساله صیغشه (اههههههههههههههه حالم بد شد) بعدش برادرم تو 37 سالگی ازدواج رسمی کرد. با دخترعموم
ترنجم عزیزم خانمش یه دختر شهرستانیه که 15 سال از برادرم کوچکتره... البته دختر عمومه. نمیتونم بگم اون شهرستانیه من تهرانی... مال شهر تولد پدرمه... همشهری خودمه... نه. مطمئنم ریگی فــــــــــــــــــعلا به کفشش نیست چون خیلی شوت و ساده است... شاید بعدها که بزرگتر شه و عقلش برسه و بفهمه چه کلاهی سرش رفته... وای امیدوارم اگه نمیفهمه هیچوقت نفهمه که دیگه خیلی بد میشه! تازه میخواد بچه دارم بشه... عین اسگلها فقط عشق انگشتر چند میلیونی گرفتن و مهمونی دادن و جلوی مردم پز دادن داره و با همینا خوشه که چشم دخترهای فامیل از همه جا بیخبرو دربیاره.. این واسش خیلی انگیزه مهمیه... خیلی بهش انرژی میده که خونه زندگی و مهمونی و طلاهاشو به رخ بکشه. ولی به نظر من در مقابل توهینی که به آدم میشه اینا هیچه... البته بنده خدا قبلا بخاطر جو شهرشون از خیلی چیزها محروم بوده... زندگیش خیلی تغییر کرده اما به نظر من بازم ارزش نداره. یکبار که میخواسته مچ برادرمو بگیره کتک کاری ای شده که بیا و ببین. مادرمم عین چی پشت پسرشو میگیره... تقصیر خود دختره است... اگه به روی مامانم میاورد که پسرت زن داشت برای چی اومدی خواستگاری اینم خودشو جمع و جور میکرد. نه که باد به غبغب بندازه بگه لیدا دیروز بدو بدو برگشته تهران که حامد از مسافرت (اونم کجا؟ تایلند با اون زنه) ببیندش چوووووووون دلشششششششش تنگ شده!!!! تقصیر خودشه...

اکرم من مجردم !!

نیکا جان خوش به حال برادرت چه زنی داره