شوهرم یه دفتر برای کارش داره
یه ماشین که جدید خرید
و بعد از ده سال داریم خونه میخریم
و رابطه مون اینطوریه که درباره مسائل مالی یه پرده ای بین ما هست ، مثلا من درامدشو نمیپرسم ، خرجاشو نمیپرسم ، اونم از من جزییات نمیخاد ، به درامدم کاری نداره، گاهی خودم میگم یا پول بخوام ازش میگیرم
حالا با اینکه واقعا اصلا هدفی ندارم یا برام مهم نیست ، انگار عقده اینو دارم که برام اهمیت قایل بشه رو خونه رو برا من بگیره
یه بار به همسرم با یه لحن شوخی گفتم : میخوای خونه رو به نام من بگیری؟ اونم انگار هنوز خیلی راه باشه تا این حرفا گفت اره چرا که نه
ولی ته دلم حس میکنم نمیخاد این کارو بکنه چون تابحال تو همه خرید و فروشاش خودش بوده و خودش و اصلا عنوان نکرده
چند روز پیش یارو زنگ زده ک برای وام خونه کپی مدارک بیارید، امروز به سختی و با هزارتا بسم الله (چون برام سخته گفتنش، روم نمیشه انگار، کوچیک میشم )موقعیی ک میخواستم از خونه برم بیرون گفتم شناسنامه م کی لازمه؟ بزارم دم دست؟
خواب و بیدار بود گفت ای بابا برو به زندگیت برس ، اگر لازم باشه میگم بهت
حس میکنم ارزشم پیش شوهرم به این قضیه وابسته س ، خیلی میترسم اگر رفت سند گرفت به نام خودش حسم چطور میشه بهش؟ چه رفتاری باید داشته باشم؟