یکی از فامیل های دورمون ک با مادرشوهرم یه دشمنی داشتن و همش سر همون دعوا میکردن قبلا البته الانم دارن بیشتر مادرشوهرم (یا بهتره بگم مادرشوهر سابق چون دارم جدا میشم-) به خونش تشنست
قبلا جوری بود ک اگه میدید جواب سلام این خانمو میدادم باهام دعوا راه مینداخت
امروز این خانمه منو دید منم تو کوچه بودم دیدم اومد با خنده ک عووو چطوری عزیزممم (یکم بهت زده بودم اما بازم لبخند زدم ) بغلم کرد و روبوسی بعد گفت اره مادر برو رو کنتتر اب یه چیز بنداز یخ نزنه😂منم کلا موندم چرا اینجوری کرد