بچه ها من خیلی وقته نامزدمو ندیدم، دو هفته حدودا، همشم واس کارای زیاد نامزدمه
بعد چن روزه میگم بیا خونمون دیشب گفت نمیتونم، الانم گفتم گفت که فکر نکنم بتونم
بعد من خیلی ناراحت شدم و گریه کردم، ولی به نامزدم هیچی نگفتم، خواهرم رفته گفته چرا داره گریه میکنه نامزدمم گفته که من نمیدونم من چیزی بهش نگفتم نمیدونم چشه، الانم کار دارم
و درسته چون واس کارش خیلی چن وقته سرش شلوغه و از نظر فکری خیلی بهم ریختس
بعد من با هزار جور بدبختی شارژ جور کردم بهش زنگ زدم گفتم ببخشید خواهرم یه چیزی گفته من خودم حالم زیاد خوب نیس که یهو گفت خب باشه خدافظ
به نظرتون چیکار کنم
من نتونستم زیاد درکش کنم که حالش خوب نیس
حس میکنم از هم دور شدیم
حس میکنم خیلی دوریم
میگه همش به خاطر کاره، وقتی تموم بشه خوب میشم
من خیلی احساسی برخورد میکنم
الان به نظرتون چیکار کنم
بزارم تو حال خودش باشه یا نه