اخرین باری که خواستم دعوتشون خونه خواهرم و پدرم اینارو شوهرم رفته بود ب پدرشوهرم گفته بود اونا دارن میان شبش یه دفعه دیدم مادر و پدرشوهرمم اومدن
الاانم اولین باره دختر داییم و شوهرش میان میترسم مثه دفعه قبل بیان اینجا
اخه نمیگن شاید باهم راحت نباشین چیکارکنم بنظرتون ب شوهرم بگم ب پدر مادرش نگه اخه نمیشه بگم خداکنه خودشون عرضه داشته باشن نیان
بخدا مهمون میاد من ترسم‌اینه خداکنه نیان
چرا نمیشه به شوهرت بگی؟ اصلا چ دلیلی داره شوهرت بره ب پدر مادرش بگه😑
بگو اونم ی روز دیگه بیان خب امان از دست این شوهرای
مگه با شوهرت رودروایسی داری بهش بگو مهمونام معذب میشن
ببین به شوهرت بگو امشب فامیلام دعوتن اما چون پدر و مادرت راحت نیستن پیششون چند شب دیگه میخوام دعوتشون کنم ،یکم با سیاست پیش ببر دیگه
بعش بگو به کسی نگو امشب مهمون داریم میخوام خودمون تنها باشبم اینکار اصن دلیلی نداره
من همسرم دقیقا همین کارو میکرد یبار دلو زدم به دریا گفتم .گفتم شاید مهمون معذب بشه نکن این کارو...یکم بهتر سده
تو یه ساختمون هستید؟
اگه نگید متوجه نمیشن؟
من خودم دعوت میکنم همسرم کاری به این کارا نداره گفتم چن وقت دیگه دعوت کنم ولی خانواده همسرمم نه چون اونا هر دعوتی دارن به من همسرم نمیگن منم نمیگم
