فامیلمون اومده خواستگاری پسر خوبیه ولی من نمیخواستم در عرض یه هفته همه چی تموم شه میخواستم بیشتر همدیگرو بشناسیم ولی اینا دارن همه چیو تموم میکنن نظر منم که انگار نه انگار مهمه
حالا درسته فامیلیم ولی من اخلاقاشو نمیدونم خود پسره و خانوادش میخوان زود عقد کنیم من به داداشم گفتم نمیخوام انقد زود میخوام یمدت همینجوری بمونیم بیشتر بشناسیم همو داداشم میگه بدون عقد نه میزارم باهاش بری بیرون نه حرف بزنی اینجوری هم که نمیشه شناخت.پس عقد میکنید.داداشم هی میگه پسر خوبیه انگار من رو دستشون موندم عجله میکنن نمیدونم چرا.خب من یسری اخلاقای بد میبینم از پسره حس میکنم باید بیشتر بشناسمش چیکار کنم خدایاااا آخه من چیکار کنم
اصلا به اون ربطی نداره که بذاره یا نذاره به حرفش گوش نکن.
اون نگهبان تو نیست.
شناخت قبل از ازدواجه نه بعد از ازدواج.
کاش میدونستم آخرین غروبه، شهرمون جنگه خیابونا شلوغه، دستت تو دستم می دویدیم تو کوچه که ازم گرفتنت با یه گلوله...🕊🩶 برای شادی روح خواهران و برادرانم به آسمان با چشمان گریان می خندم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اصلا ازدواج رو کنسل کن عزیزم بزرگتر شو شاغل شو. جات بودم تلاشو میکردم برای تحصیل و اشتغال و خانوادمم سرجاشون مینشوندم شعار هم نمیدم پدرم زورگو بود میخواست به زور شوهرم بده من قبول نکردم درس خوندم شاغل شدم خونمم حتی جدا کردم و تنها زندگی میکنم. پدرمم دیکتاتور هست و دست بزنم داره. پس بدون که تو هم میتونی شوهر هیچ مالی نیست فوقش میشه یکی مثل داداشت. خودت باش و دنبال پیشرفت خودت باش.