مامان من روزه میگرفت منم میخواستم پز بدم که اره منم پا به پاش روزه بگیرم
موقع هایی که مهمونمون میومد یه گوشه میرفتم خیلی سوسکی قبل مهمونا غذامو میخوردم که دیگه جلو اونا غذا نخورم
جالب اینجا بود همه میگفتن این دختر به این کوچیکی چطور روزه میگیره آفرین😂
منم طبق معمول داشتم غذا میخوردم که دختر عموم کوچیکم بود منو دیگه گفت آبجی مگه روزه نبودی گفتم آره ارههه دارم امتحانش میکنم
رفت جلوی جمع گفت اجی خودم دیدم داشت غذا میخورد دروغ میگه روزه نیست بعدش جمع رفت رو هوا🚶🏿♀️😂