اگر هر چقدر تلاش کنم به چشم کسی نمی یاد چون قبلا بچه های بزرگتر اون مسیر رو رفتن
اگر بخوام از بچه های بزرگتر موفق تر بشم اول از همه خود پدر مادرم ناراحت می شن
من باید احترام بزرگتر رو نگه دارن ولی اونا راحت می تونن حرمت بشکونن چون بزرگترن
مم باید اول سلام بدم چون من کوچک ترم
حق اضهار نظر درباره مسله خواهر برادر های بزرگتر رو ندارم ولی اونا از حق های بزرگتر بودنشون اینا درباره زندگی من نظر بدن و تصمیم گیری کنن
با ۲۴ سال سن هنوزم من برای خانواده فردی هستم که نمی تونم درست رو از غلط تشخیص بدم
و جالب تر اینکه حرفشونم اینه همه چیز ها به بچه آخر می رسه محبت پدر و مادر و خوراکی و بهترین لباس های خوب و هزارتا چیز دیگه با اینکه لباس های قدیمی بزرگ تر ها رو تن من می کردن و عروسک ها و اسباب بازی های اونا رو وقتی خراب می شد می دادن به من
و بچه ها خیلی چیز های دیگه
در ضمن شعارشونم اینه بچه های اول خیلی سختی می کشن ،درسته منم قبول دارم چون پدر و مادر اولین باره پدر و مادر شدن و اون بچه موش آزمایشگاهی و سد شکن هست در اصل اما به نوبه خودش احترام و عزت و حق اظهار نظر تو هر مسله ای رو هم داره حتی می تونه جای بقیه راحت تصمیم بگیره و بچه های وسط که اصلا امین و یار و مونس پدر و مادرن و مارموز ترین آدم ها هم تز بین بچه های وسطن
اگر بچه آخر هستید بیاید بگید برای شما چه چیزی اذیتتون کرده