اقا من یه تومار نوشته بودم دستم خورد پرید کوتاهش میکنم
من از کلاس اول دوستی نداشسشتم هر دوستی هم داستم یهم خیانت کرده
الانم کلاس هشتمم
تو کلاس هفتم لا دوتا دختر دوست شدم که یکیشون تز حسودی و دیوانگی اش دوستی سه نفرمون رو یهم زد که البته با اون یکی دوستم هفت سال بود دوست بودن
حس خوبی نداشتم فکر مبکردم تقصیر منه دوستیشون بهم خورده که دیدم هر روز باهم دعوا میکردن و مامان بابای دوستم راضی نبودن از دوستیشون
حالا یکیشون موندش با من و اونیکی رفت کلی دوست پیدا کرد من هم با این دختره دوست بودم
که سال هشتم شد و مدرسمون عوض شد ولی...من و این دوستم دوباره با اون دختره همکلاس شدیم...
و خب کنار اومدیم باهاش و مثل دوست عادی رفتار کردیم
که...
این دوست صمیمیم از اول سال یا کل کلاس دوست شد و جدیدا منم مثل اونیکی دوستش نادیده میگیره
منم خیلی ناراحت میشم و با خودم میگم حتما منم مثل اون ول میکنه
که امروز یه پست برام فرستاد...نوشته بود وقتی میبینی دوستت با بقیه دوستاشه و نادیدت میگیره ...
ولی من...فقط اونو دارم
من با هبچکس دوست نیستم...
خیلی دلم شکسته 🙂💔
شنبه هم امتحان ریاضی دارم تمرکز ندارم بخونم
شما نمیدونید چقدر این دوتا منو اذیت کردن💔😭