خیلی سرد برخورد و در حد یه غریبه تبریک گفتم و قطع کردم
چهار ماه هست نه خرجی داده فقط پولش و خرج کرده
نه زنگ زده ، نه محبت نه هیچی
برگشته گفته پدر اگه سگ بیابونم باشه پدره چطور میگن دختر باباییه دختر من که اصلا من راضی نیستم ازت فلان
از اول که من یادمه نفهمیدم پدر یعنی چه فقط سرکار که رفته همین
دیگه نه پول تو جیبی ، نه محبت پدری، خیلی بی تفاوت اصلا نه میگه کجا میری نه همراهم میاد نه همراهی کرده نه میگه جهیزیه من فکرشم چندبار هم گفته خودت کار کن من کارامو کردم دیه نوبت توهه نمیتونم که خودمو بکشم که بچه دارم فلان ، خواستگار زنگ خونه زده بود برداشته بود گفت شما جهیزیه طلب میکنین؟ آبروم رفت
نه با مادرم خوب بوده هیچی اینقدر مادرم شکسته شده نمک نشناس هست مادر من هیچی کم نذاشت براش
بعد میگه دختر باباییه چه بابایی 😔