2777
2789
عنوان

حالا که تصمیم درست رو گرفتیم پدرشوهرم ول نمیکنه

| مشاهده متن کامل بحث + 805 بازدید | 38 پست

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

شوهرم هم میگه تو ساکت باش بذار اونا هرچی میخوان بگن

منم چیزی نمیگم 

تازه اون زمان که عموش پولمون رو بالا گشید یکبار جلو پدرشورم گفتم حلال نمیکنم تا چند مدت باهام سرسنگین بودد

حالا شوهرم خزارتا حرف میزد تو ناراحتی چیزی بهش نمیگفتن 

الانم رابطه رو کم کردیم فکر میکنن من نمیزارم با اینکه شوهرم خودش راغب نیس

به درک 

باید شوهرت بگه: پدر جان من انتظار دارم شما هم برای حمایت از من ، نری تو مراسماتشون!


اتفاقا گفته 

کلی چرو و پرت گفت و اینکه مصلحته نباید قطع سله بشه و الکز میگل دوسشون ندارم 

ولی وقتی میره اونجا کلی میگه میخنده 

چطوری سالی یکبار آخه دست برنمیدارن 😥

خب ما دیگه اخلاقاشونو میشناسیم قبلاً که شوهرم مجرد بود باهاشون ارتباط داشت سر یه مسایل همسرم خوشش نیومد ازشون اصلا مهر و محبت ندارن برا همین شناختشون یه مسئله ی دیگه پیش اومد خودم گفتم به یکی از همه های همسرم گفتم برو به خواهرت بگو تا دنیا دنیا هست نمیبخشمت اینقدر به شوهرم هم گفتم و گریه کردم که اونم دیگه ازشون بدش میاد من می بینمشون از کنارشون رد میشم سلام هم نمیکنم و خودشون هم میفهمن که ازشون متنفرم چند روز دیگه عروسی دارن اینقدر عمه اش اومد پیشم تاکید کرد که فلان تاریخ عروسی داریم حتما بیای گفتم باشه ولی نمی‌رم به همسرم گفتم تو برو من نمیام

شکهر من ۷تا عمو داره ۹تا دایی خاله

شوهر منم کلی عمو و دایی و البته خاله زیادی داره لازم ندیدم هر روز خدا بخوام بهشون سر بزنم ،اصلا رفت وآمد زیاد باعث دخالت‌های بیشتر میشه من اصلا با کسی مشکلی هم ندارم ولی خونشون هم نمیرم

رک باید بهش بگه همسرت

گفتیم چندین بار 

تازه مثلا الان سرد شدیم از ناراحتی 

حالا انتطار دارن مثل قبل بریم باز ضربه بخوریم 

مادرشوهرمم با اقوام خودش همینطوره 

دوست دارن وقتی میرن مهمونی بچه هاشون نثل یه جبهه دورشون باشن

من شوهرم 4تا خاله داشت مینشستن به غیبت..... فکر کن ساعت1 ظهر تا 5عصر دورهمی داشتن.... من با بچه کوچیک میومدن جمع میشدن نمیرفتن..... منم هیچوقت نمی‌رفتم..... دیگه خسته شدم آیفون قطع کردم یک سال هرکی هرحرفی دلش خواست زد من محل نکردم... و دیگه همه عادت کردن ساعت استراحت سر ظهرم بود.. 

شوهر منم کلی عمو و دایی و البته خاله زیادی داره لازم ندیدم هر روز خدا بخوام بهشون سر بزنم ،اصلا رفت ...

اینا هر هفته پایه بیرونک رفتنن 

پدرشوهرمم میخواد هر برنامه ای بود شرکت کنه یکوقت عقب نمونه

من شوهرم 4تا خاله داشت مینشستن به غیبت..... فکر کن ساعت1 ظهر تا 5عصر دورهمی داشتن.... من با بچه کوچی ...

فکر کن روز مادر رفتم پیششون دفعه قبل ۱ماه گذشته بود 

هی بقیه تسکه انداختن پس کجااااید نیستین غیب شدین 

گفتیم چندین بار تازه مثلا الان سرد شدیم از ناراحتی حالا انتطار دارن مثل قبل بریم باز ضربه بخوریم ماد ...

اوووو مهم شوهرته اگه شوهرت خودش جوابشونو میده اهمیت نده

تو میخواهی بدانی من عاشق چه کسی هستم ؟  کلمه اول را دوباره بخوان 

اینا هر هفته پایه بیرونک رفتنن پدرشوهرمم میخواد هر برنامه ای بود شرکت کنه یکوقت عقب نمونه

شما زندگی خودتون رو دارید قرار نیست تو برنامه های دیگران شرکت کنید ،جای که دوست نداری نرو کافیه یبار بری ول کن نیستند دیگه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792