تورو خدا بیاید میخوام یه چیز خیلی مهم بهتون بگم به خصوص دخترای مجرد😭

ممنون میشم تاپیک اخرم رو ببینید اگر واستون مقدور بود

زندگی فقط دوست داشتن نمیخواد مهارت هم میخواد نگهداری هم میخواد 

خب الان اینکه تو قراره با پسر مورد علاقت ازدواج کنی چ ربطی به اون زجر کشیده ها داشت؟😐

لحاظه به لحاظه؟؟؟

میگم شما توصیه نکن داداش😂😂

تمااااام مشاور ها میگن اگر از همه نظر طرف اوکیه و با هم تفاهم دارند ازدواج کنند علاقه بعد از ازدواج به وجود میاد لازمه اش اینکه فقط از هم تنفر نداشته باشند همین

من اینجا خیلی هارو دیدم که با وجود ازدواج با عشق و علاقه بازم خیانت دیدن و زندگی قشنگی ندارن 💔

برای ازدواج فقط دوستداشتن ملاک نیست، باید با عقل تصمیم گرفت نه با قلب

دقیقا یه جور میگه فقط علاقه و اینکه خودشم بخاطر چهره ی طرف خوشش اومده و راهکار غلط که برید خودتونو بکشید ولی با طرف ازدواج نکنید

اتفاقا برعکس آدمی که عاشقشی ولی مهارت نداری و نمیدونی باید چه انتظاراتی از طرفت داشته باشی دوست داشنتن صرفا یه تغییر هورمونیه که بازه ی زمنی داره و بعدش تموم میشه و میمونی با واقعیتی که نمیخوایش و نمیدونی چجوری هندلشون کنی   عشق  کور برای رمان ها و فیلم هاس

فقط توقع زندگی رویایی نداشته باشین همین

مهارت حل مسئله داشته باشین وبگومگونکنین کل کل نکنیدقهرنکنیدبه موقع سکوت کنیدمخصوصاهنگام عصبانیت به هم احترام بذارین بازبون وخوش رویی باهم صحبت کنین وبه اندازه تاکیدمیکنم بخ اندازه محبت کنید

حرف بازنباشیدآی فلانی اینوگفت زیادتوبحراه اه وبه به دیگران نباشید

رازهای زندگی روپیش هیچکس حتی مادرتون نگید

ودرآخربهمدیگه زمان بدین برای شناخت واگربه کسی اعتماددارین عقلانی جواب بلروبدین وموفق باشید

واقعا عقل و منطق و احترام خیلی توی زندگی مهمتر از عشقه 

وقتی به پارتنرت احترام بذاری اونم به تو بذاره ناخوداگاه عشق و علاقه بین دونفر به وجود میاد 

من همسرم دوست داشتم اونم عاشقم بود ارزوش بودم نذر میکرد تا بابام راضی بشه  ولی الان بعد از 16 سال بقدری پشیمونم، اونم پشیمونه اینو قبلا به خودم میگف فکر میکردم زر زده عصبانی یه یا این حرفا ولی دیگه دیشب به دوستش گف، اونم بش گفت من جات بودم کات میکردم. شبا که میخوابم فکر اینم تنها بودم چیکار میکردم واسه خودم،  همسرم بد دل و شکاک نیست دست بزن اونجوری هم نداره،  ولی خیلی خوردم میکنه 

دقیقا حال و روز این روزای من اینه پدرم میگه هر جوری شده باید با پسرعموت ازدواج کنی وگرنه تا آخر عمر بی شوهر میمونی  پسر عمومم منو دوست داره 

پسر عموم ماشین و کار داره ولی اصلا قیافش به دلم نمیشینه  حتی گاهی میگم چطوری میتونم کنارش بخوابم حالم بد میشه و پسره خیلی ساکتی میگم بزار بله بدم شاید بعداً عاشقش شدم با اینکه کسی دیگه رو دوست داشتم ولی قسمت نشد از طرفی هم تو خونه خیلی اذیتم خاستگار چند تا دیگه داشتم ولی بابام همه رو رد می‌کنه بابام خیلی زور گو میگه تنها کسی که حرف درست می‌کنه منم