ایشالله یروزی این شب منم روز بشه چون واقعا دیگه بریدم از اول بگم که نگین چیشده🙂
من تو ۱۳ سالگیم شوهر کردم دقیقا وقتی تو اون بچگیو شیطنتم بسر میبردم بابام منو شوهر داد به برادر زادش که بقران اگه زنده به گورم میکرد شاید حلالش میکردم من از اون ۱۳ سالگیم به بعد مردم شوهرم یه ادمه نفهم که نه سرکار میره نه بهم پول میده بسیار بددهن بی عرضه خیانتکار و معتاد الان که من ۲۱ سالمه اون بلایی نمونده که سرم نیاره تو خونه خاهر برادریم که فقط اسممون تو شناسنامه همه دردمو به مادرم میگم میگه همه حسرت زندگیه تورو میخورن بشین سرخونه زندگیت منظورش اینه برگردی اینجا جایی واست نیس🙂یه بچه دارم میخام کلا جمع کنم برم ولی میگم بااین کجا میتونم برم اینم بزارم برم بچم دست اینو اون میمیره خلاصه دعا کنین خدا یه نگاهیم به زندگیه من بکنه بخدا بریدم